جدول جو
جدول جو

معنی خشتق - جستجوی لغت در جدول جو

خشتق
(خَ تَ)
کتان. (منتهی الارب) ، ابریشم. (منتهی الارب) ، پارچۀ مربع زیر بغل. خشتک. (منتهی الارب). این کلمه معرب خشتک فارسی است
لغت نامه دهخدا
خشتق
پارسی تازی گشته خشتک
تصویری از خشتق
تصویر خشتق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشتق
تصویر مشتق
چیزی که از چیز دیگر جدا شده باشد، جدا شده، در دستور زبان علوم ادبی کلمۀ پسونددار یا پیشونددار، در دستور زبان علوم ادبی کلمۀ گرفته شده از فعل مانند جویا، شکافته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشته
تصویر خشته
مفلس، بینوا، بی چیز، تهیدست، برای مثال معذور کن ای شیخ که گستاخی کردم / زیرا که غریبم من و مجر و حم و خشته (ابوالعباس ربنجنی - شاعران بی دیوان - ۱۳۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشتی
تصویر خشتی
ساخته شده از خشت مثلاً خانۀ خشتی،
ویژگی یکی از قطع های کتاب مثلاً قطع خشتی،
دارای شکل یا نقش مربع مثلاً کاغذ خشتی،
از طرح های قالی مثلاً قالی خشتی
فرهنگ فارسی عمید
قسمت میانی شلوار که دو پاچۀ آن به هم وصل می کند یا تکه پارچه ای که در این قسمت دوخته می شود، تکه پارچه ای که در زیر بغل لباس دوخته می شد، برای مثال پر زر و در گشته ز تو دامنش / خشتک زر سوزۀ پیراهنش (نظامی۱ - ۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشتق
تصویر اشتق
ترکی پژول: یکی از هفت تکه استخوان مچ پای (کعب) بجول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشتی
تصویر خشتی
منسوب به خشت مانند خشت، خانه ای که از خشت سازند، مربع چهار گوشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشته
تصویر خشته
بینوا بی چیز تهیدست مفلس
فرهنگ لغت هوشیار
خشت کوچک، پارچه چهارگوشه زیر بغل جامه، پارچه ای که میان دو پاچه شلوار دوزند، زیرکش جامه
فرهنگ لغت هوشیار
لفظی است که از لفظ دیگر گرفته شده و فارسیان بتخفیف هم آرند، کلمه گرفته شده از کلمه دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
((مُ تَ قّ))
جدا شده، چیزی که از چیز دیگر جدا شده باشد، کلمه ای که از کلمه دیگر گرفته شده باشد، در ریاضی حد نسبت نمو تابع به نمو متغیر وقتی که نمو متغیر به سمت صفر میل کند، آهنگ تغییر هر تابع نسبت به متغیر آن (ریاضی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشته
تصویر خشته
((خِ یا خَ تِ))
بینوا، بی چیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشتک
تصویر خشتک
((خِ تَ))
پارچه ای که میان دو پاچه شلوار دوزند
خشتک کسی را جر دادن: کنایه از آبروی کسی را بردن، به باد فحش و فضاحت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشتی
تصویر خشتی
((خِ))
خانه ای که از خشت سازند، هر چیز چهارگوش، مربع، قطع کتاب در اندازه رقعی با طول و عرض مساوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
برگرفته، فرامده، شیب، آمده از
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
Derivative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
dérivé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
উৎসভূত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
נגזר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
派生的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
派生的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
파생된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
turunan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
derivado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
व्युत्पन्न
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
derivato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
derivado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
afgeleid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
похідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
производный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
pochodny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
abgeleitet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشتق
تصویر مشتق
kipato
دیکشنری فارسی به سواحیلی