جدول جو
جدول جو

معنی خشانه - جستجوی لغت در جدول جو

خشانه
(تَ وُ)
درشت گردیدن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). رجوع به خشن. مخشنه، خشونه، خشنه شود
لغت نامه دهخدا
خشانه
درشتی زبری
تصویری از خشانه
تصویر خشانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خشینه
تصویر خشینه
تیره، کبود، برای مثال کوهسار خشینه را به بهار / گه فرستد لباس حورالعین (کسائی - ۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزانه
تصویر خزانه
جایی که در آن پول و چیزهای گران بها را حفظ و نگهداری می کنند، گنج، در امور نظامی محل قرار گرفتن گلوله در سلاح های گرم، خزینه، در کشاورزی قطعه زمینی که در آن تخم بعضی گیاهان، گل ها یا درختان را می کارند تا پس از سبز شدن از آنجا دربیاورند و برای کاشتن به جای دیگر ببرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشانه
تصویر آشانه
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، بتواز، وکنت، آشیانه، پدواز، آشیان، پتواز، وکر، تکند، پیواز، کابک، کابوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
نشان، نشانی، آماج، هدف، چیزی که در جایی قرار بدهند برای تیراندازی
نشانه کردن: هدف تیر قرار دادن، برای مثال کس نیاموخت علم تیر از من / که مرا عاقبت نشانه نکرد (سعدی - ۷۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شخانه
تصویر شخانه
شهاب، شعله، شعلۀ آتش، در علم نجوم خطی روشن در آسمان که بر اثر برخورد سنگی آسمانی با جوّ زمین و سوختن آن ایجاد می شود
فرهنگ فارسی عمید
شهاب شهاب ثاقب، سنگی که از محیط خارج از فضای زمین بر زمین ساقط شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
نمودار، دلیل، امارت، علامت
فرهنگ لغت هوشیار
دور ریختنی، فرومایه (خشار برابربا رفته یا روفته و پیراسته پارسی است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمانه
تصویر خمانه
نیزه سست خاکروبه، خاک کناد
فرهنگ لغت هوشیار
کبود رنگ تیره رنگ، سیاه رنگ، بازی که پشت آن کبود و تیره و چشمهایش سیاه رنگ بود بازی که نه سیاه باشد نه سپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزانه
تصویر خزانه
گنجینه تهی، منبع و سرچشمه هر چیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشافه
تصویر خشافه
رهبری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشانت
تصویر خشانت
درشتی زبری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشانه
تصویر آشانه
آشیانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شخانه
تصویر شخانه
((شَ نَ یا نِ))
شهاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وشانه
تصویر وشانه
((وَ نِ))
وشانه، شیانی، یک نوع زر رایج در قدیم که هفت دهم آن خالص بود، وشانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
((نِ نِ))
هدف، آماج، علامت، علامت مشخصی برای شناختن چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آشانه
تصویر آشانه
((نِ))
لانه حیوانات، خانه، طبقه، مرتبه، سقف، آسمانه، آشیانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشینه
تصویر خشینه
((خَ نِ))
هرچیز تیره رنگ، کبودرنگ، خشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خزانه
تصویر خزانه
((خِ نِ))
گنجینه، جایی که در آن پول ها و اشیاء گرانبها را نگهداری می کنند، جمع خزاین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خزانه
تصویر خزانه
گنجینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
علامت، آیه، آیت، آرم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
Indication
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
indication
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
indicação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
indicación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
wskazanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
указание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
вказівка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
aanwijzing
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
Hinweis
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
indicazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نشانه
تصویر نشانه
संकेत
دیکشنری فارسی به هندی