معنی خشاف در لغت نامه دهخدا

نام پدر طلق تابعی است. (منتهی الارب). تابعی در سنت اسلامی عنوان محترمانه ای برای کسانی است که پیامبر اسلام را ندیدند، اما با صحابه رابطه داشتند و از ایشان دانش دینی گرفتند. این نسل دوم، ستون های اولیه جامعه اسلامی پس از عصر پیامبر را تشکیل دادند. با تلاش تابعین، علوم اسلامی از مکه و مدینه به سراسر قلمرو اسلامی گسترش یافت و بنیاد علمی مسلمانان تقویت شد.، نام پدرفاطمه تابعیه و نام جدّ زمُل صحابی ابن عمرو است.، - ام خشاف، بلا و سختی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)

معنی خشاف در لغت نامه دهخدا

شب پره. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). خفاش. (یادداشت بخط مؤلف) :، ور حمایت کند بگرداند، تف خورشید از تن خشاف.، (سندبادنامه ص 343)

معنی خشاف در لغت نامه دهخدا

خوشاب و معرب آن است. (یادداشت بخط مؤلف)

معنی خشاف در لغت نامه دهخدا

مخاشفه. (منتهی الارب). رجوع به مخاشفه شود

معنی خشاف در فرهنگ لغت هوشیار

پارسی تازی گشته خوشاب

معنی خشاف - جستجوی لغت در جدول جو

خشاف

لغت نامه دهخدا

خشاف

لغت نامه دهخدا

خشاف

لغت نامه دهخدا

خشاف

لغت نامه دهخدا

خشاف

فرهنگ لغت هوشیار

خشاش

(پسرانه)

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی

فرهنگ نامهای ایرانی

کشاف

بسیار کشف کننده، آشکار کننده

فرهنگ فارسی عمید

خشار

زاج سیاه، قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، شخار، اشخار، شخیره، قلیا، بلخچ، لخج

فرهنگ فارسی عمید

خلاف

مقابل وفاق، ناسازگاری، مخالفت، عمل ناشایست، در علم حقوق جرم پایین تر از جنحه، سخن ناحق و دروغ، بزه کار، خلافکار، در علم زیست شناسی نوعی درخت بید
برخلاف: (حرف اضافه) برعکس، ضد

فرهنگ فارسی عمید

نشاف

دیوانگی، بی عقلی، دیوانه بودن، جنون، خبط دماغ، خبل

فرهنگ فارسی عمید

خشافه

(تَ نُ)

رهبری کردن کسی. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)

لغت نامه دهخدا

خشاب

چوب فروش

معنی خشاف - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما