جدول جو
جدول جو

معنی خزگل - جستجوی لغت در جدول جو

خزگل
(خَ گُ)
قسمی گیاه طبی است در بم. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خزل
تصویر خزل
اخزل، در علم عروض شعری که در آن متفاعلن به مفتعلن تغییر یافته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازگل
تصویر ازگل
بی تربیت، احمق و خشن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ عاض ض)
شکسته پشت گردیدن. (منتهی الارب) (از لسان العرب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
نزد عروضیان اجتماع اضمار و طی است پس متفاعلن به اضمار مستفعلن و بطی مفتعلن گردد چنانکه در بعضی از رسائل عروضی عربی دیده شده و در جامعالصنایع و عنوان الشرف نیز چنین تعریف کرده اند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(خَ زَ)
از بلوکات ولایت نهاوند و عده قرای آن 47 قریه است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ زَ)
نوعی از رفتار به گران باری و درماندگی. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ گَ)
جوشن را گویند. و آن سلاحی است برای حفظ بدن که در روز جنگ پوشند. (انجمن آرای ناصری) :
به پیش خدنگش چه سندان چه سوسن
بپای خلنگش چه اعلی چه اسفل
تو گویی که شیداست بر چرخ پویان
چو بر خنگ جوشنده پوشیده خنگل.
؟ (از انجمن آرای ناصری).
، قسمی شتر است. (یادداشت بخطمؤلف) :
هزار اشتر بختی و خنگلی
دو صد اسب تاتاری و چرغلی.
اسدی.
آن تجمل ز وی جمل نکشد
خنگل و بیسراک و الوانه.
سوزنی.
گر بدان کز طبع من زاید بوی راضی رسد
کاروان بر کاروان و خنگلی بر خنگلی
حاصل آن دان گر پسند آید ترا اشعار من
یکدم از گفتن بیاسایم بود بیحاصلی.
سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 485)
لغت نامه دهخدا
(خَ عَ)
کفتار. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(خَگُ)
ده کوچکی است از دهستان چنارود بخش آخورۀ شهرستان فریدن واقع در 20هزارگزی جنوب خاوری اخوره. آب از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(اَ گِ)
ازگیل. و در لاهیجان، کلاردشت و گرگان بنام کنوس، کنس، کندز، و در کتول باسم کندس نامیده میشود. و رجوع به ازگیل شود
لغت نامه دهخدا
(اُ گُ)
یکی از قرای شمیران واقع در مشرق درّۀ دارآباد، ازلرد دوم، پادشاه انگلستان (978- 1016 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(تَ ضُ)
بازداشتن کسی را از حاجتش. (منتهی الارب) (از لسان العرب) (از تاج العروس) ، بریدن. (منتهی الارب) (تاج المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ازگل
تصویر ازگل
ازگیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزل
تصویر خزل
بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنگل
تصویر خنگل
سلاحی که روز جنگ پوشند جوشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزعل
تصویر خزعل
کفتار
فرهنگ لغت هوشیار
سبدی ساخته شده از چوب و تخته که بر پشت اسب بندند و با آن
فرهنگ گویش مازندرانی