جدول جو
جدول جو

معنی خزل

خزل
اخزل، در علم عروض شعری که در آن متفاعلن به مفتعلن تغییر یافته باشد
تصویری از خزل
تصویر خزل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خزل

خزل

خزل
نوعی از رفتار به گران باری و درماندگی. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

خزل

خزل
از بلوکات ولایت نهاوند و عده قرای آن 47 قریه است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خزل

خزل
نزد عروضیان اجتماع اضمار و طی است پس متفاعلن به اضمار مستفعلن و بطی مفتعلن گردد چنانکه در بعضی از رسائل عروضی عربی دیده شده و در جامعالصنایع و عنوان الشرف نیز چنین تعریف کرده اند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا

خزل

خزل
شکسته پشت گردیدن. (منتهی الارب) (از لسان العرب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

خزل

خزل
بازداشتن کسی را از حاجتش. (منتهی الارب) (از لسان العرب) (از تاج العروس) ، بریدن. (منتهی الارب) (تاج المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا