جدول جو
جدول جو

معنی خزرجه - جستجوی لغت در جدول جو

خزرجه
(تَ رُ)
لنگ گردیدن گوسپند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خارجه
تصویر خارجه
خارج، مقابل داخله، بیرون از مملکت، تهیه شده در کشورهای خارجی مثلاً چای خارجه، خارجی، اجنبی، بیگانه
فرهنگ فارسی عمید
(خِ رَ جَ)
جمع واژۀ خرج. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ)
باد سرد، باد جنوب، شیر بیشه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ)
درد پشت مازه. خزره. (ناظم الاطباء). رجوع به خزره شود
لغت نامه دهخدا
(خُ زَ رَ)
درد پشت مازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به خزره شود
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ جَ)
نام آبی است و فراءآنرا در ’باب خاء’ آورده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(خُ جَ)
بیرون شدکننده بسیار. منه: رجل خرجه ولجه، مردی که بیرون شد و آمد کند. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خِ جَ)
جمع واژۀ خرج. خرجین ها. (از منتهی الارب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ)
نام قبیله ای است از انصار، این قبیله و قبیله اوس هر دو در مدینه زندگانی می کرده اند و از انصار بوده اند. (از انساب سمعانی). رجوع به تاریخ گزیده ص 136، 142، 216، 224، 226 و عقدالفرید ج 1 ص 92 و ج 2 ص 63 و ج 5 ص 153 و امتاع ص 31 و 32 شود
لغت نامه دهخدا
(خَرَ بَ)
آشفتگی سخن. (از ناظم الاطباء). سردرگمی سخن. (از منتهی الارب) ، یاوه گویی. (از منتهی الارب). عدم ارتباط کلام. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ)
برأبن معرور بن صخر از بنی سلمه خزرجی بود او اول کسی بود که در عقبه با پیغمبر بیعت کرد و باز هم او اول کسی بود که وصیت کرد روی من به کعبه دفن کنید. پیش از هجرت به مدینه وفات یافت. (از تاریخ گزیده چ 2 ص 219)
قطبه بن عامر از بنی سلمه خزرجی بود ودر بدر بشهادت رسید. (از تاریخ گزیده چ 2 ص 241)
منذر بن عمرو بن خنیس خزرجی در بئر معونه شهید شد. (از تاریخ گزیده چ 2 ص 243)
لغت نامه دهخدا
(رِ جَ)
نام چندین مرد است که مادرشان را ام الخارجه می گفتند و گویند ام الخارجه نام زنی بود از قبیلۀ بجیله که فرزندان زیادی از قبائل بوجود آورد او را خطب (بسیارشوهرخواه) خطاب می کردند در حالی که او خود را نکح (بسیار مورد تقاضای زناشوئی واقع شونده) می خواند و منه المثل: اسرع من نکاح ام خارجه. رجوع به شرح قاموس و ناظم الاطباء شود
لغت نامه دهخدا
(رِ جَ)
نام قریه ای است از افریقا از نواحی تونس. و ابوالقاسم بن محمد بن ابوالقاسم خارجی فقیه که بر مذهب مالک بن انس بوده است و قبل از ششصد هجری مرده است منسوب به آنجاست. (معجم البلدان ج 3 ص 386)
لغت نامه دهخدا
(رِ جَ / جِ)
مؤنث خارج. ملک غیر از وطن برای شخص، به اصطلاح کتاب پاورقی را گویند. (ناظم الاطباء) ، بیگانه. اجنبی. مقابل داخله. انیران. نیران.
- وزارت خارجه و وزارت امور خارجه، وزارت خانه ای است که کارهای بین المللی را انجام می دهد. (فرهنگ نظام). رجوع به حواشی برهان قاطع چ معین شود
لغت نامه دهخدا
یکی از روات است و در کتاب مصاحف نام او آمده است: حدثنا عبداﷲ قال حدثنا ابوطاهر قال اخبرنا ابن وهب قال اخبرنی مالک عن ابن شهاب عن سالم و خارجه: ان ابابکر الصدیق کان جم-ع القرآن فی قراطیس، (ص 9 سطر 16 کتاب مصاحف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خارجه
تصویر خارجه
ملک غیر از وطن برای شخص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزره
تصویر خزره
پشت درد لوچی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزرج
تصویر خزرج
باد سرد، باد جنوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزربه
تصویر خزربه
یاوه گویی
فرهنگ لغت هوشیار
((رِ جِ))
مؤنث خارج. (در زبان فارسی به همین صورت پذیرفته شده صرف نظر از تأنیث آن)، خارج از مملکت، بیگانه
فرهنگ فارسی معین
برون مرز
متضاد: درون مرز، بیگانه، خارجی، کشور بیگانه
متضاد: داخله
فرهنگ واژه مترادف متضاد