آماسیدن و یا فربه شدن که گویا برآماسیده است، مبتهج گردیدن پوست، آماس کردن پستان ناقه و تنگ شدن سوراخهای آن، خشک شدن و کم شیر گردیدن پستان ناقه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
آماسیدن و یا فربه شدن که گویا برآماسیده است، مبتهج گردیدن پوست، آماس کردن پستان ناقه و تنگ شدن سوراخهای آن، خشک شدن و کم شیر گردیدن پستان ناقه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
درشت توانا و پر گوشت. گویند: صار والد الناقه زخزبا، یعنی درشت و فربه شد بچۀ ناقه. (از منتهی الارب). درشت نیرومند و پر گوشت. (از محیطالمحیط). ستبر توانای گوشت سخت است. (ترجمه قاموس) (ازاقرب الموارد). این لغت را با حاء مهمله نیز آورده اند اما آن تصحیف است از خاء معجمه. (از متن اللغه)
درشت توانا و پر گوشت. گویند: صار والد الناقه زخزبا، یعنی درشت و فربه شد بچۀ ناقه. (از منتهی الارب). درشت نیرومند و پر گوشت. (از محیطالمحیط). ستبر توانای گوشت سخت است. (ترجمه قاموس) (ازاقرب الموارد). این لغت را با حاء مهمله نیز آورده اند اما آن تصحیف است از خاء معجمه. (از متن اللغه)
نوعی رستنی که جزو شاخه نهانزادان است و ساقه و برگ دارد ولی ریشه و گل ندارد و بجای ریشه دارای کرکهای ریز در پایین ساقه است که گیاه بوسیله آنها مواد غذایی را جذب میکند. بعضی از اقسام آن هم ساقه ندارند
نوعی رستنی که جزو شاخه نهانزادان است و ساقه و برگ دارد ولی ریشه و گل ندارد و بجای ریشه دارای کرکهای ریز در پایین ساقه است که گیاه بوسیله آنها مواد غذایی را جذب میکند. بعضی از اقسام آن هم ساقه ندارند
اسپ خیز، توسنی جامه پاره برداشتن اسب هر دو دست و پای راست را با هم و هر دو دست و پای چپ را با هم گاه برین دست و گاه بر آن دست ایستادن اسب، تیز رفتن، نوعی دویدن پویه
اسپ خیز، توسنی جامه پاره برداشتن اسب هر دو دست و پای راست را با هم و هر دو دست و پای چپ را با هم گاه برین دست و گاه بر آن دست ایستادن اسب، تیز رفتن، نوعی دویدن پویه