جدول جو
جدول جو

معنی خرنابتان - جستجوی لغت در جدول جو

خرنابتان
(خِ بَ)
دو طرف بینی. (از منتهی الارب). تثنیۀ خرنابه. رجوع بخرنابه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرماستان
تصویر خرماستان
نخلستان، برای مثال تنی چند در خرقۀ راستان / گذشتیم بر طرف خرماستان (سعدی۱ - ۱۴۷)
فرهنگ فارسی عمید
(خِ ر ر بَ)
دو طرف بینی (صیغۀ تثنیه) از راست و چپ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ بِ)
خراب جای. خرابه. محل مخروبه:
بود غاری در آن خرابستان
خوش تر از چاه یخ بتابستان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خُ)
نخلستان. خرستان. (از ناظم الاطباء). حدیقه. (ربنجنی). جایی که خرمابنان بسیار بوند. (شرفنامۀ منیری) : باحه: خرماستانی داشت. (ترجمه طبری بلعمی).
گزیت رز بارور شش درم
بخرماستان بر همین زد رقم.
فردوسی.
دوهزار سوار سلطان ترکمان درخرماستانهاشان کمین نشاندند. (تاریخ بیهقی).
گر تخم و بار من نبریدی برغم دیو
خرماستان شدستی اکنون دیار من.
ناصرخسرو.
تنی چند در خرقۀ راستان
گذشتیم بر طرف خرماستان.
سعدی (بوستان).
مذارع، خرماستان نزدیک شهر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
نام مزرعه ای بوده است از راوه از دیهای آنار. (از تاریخ قم ص 137)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
بصیغۀ تثنیه نام دو ستارۀ روشن در دوش اسد که آنها را زبرهالاسد گویند. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرابستان
تصویر خرابستان
محل مخروبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرماستان
تصویر خرماستان
جایی که درخت خرما بسیارباشد نخلستان
فرهنگ لغت هوشیار
نخل زار، نخلستان
فرهنگ واژه مترادف متضاد