جدول جو
جدول جو

معنی خرمانی - جستجوی لغت در جدول جو

خرمانی
خرمالو، خرمالوی جنگلی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ)
منسوب به خرجان و آن قریتی است از قرای قومس ببلاد بین شابور و ری. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
محمد بن ابراهیم بن حسن فرائضی خرجانی، مکنی به ابوجعفر. وی فقیهی عالم و فاضل بود و بر مذهب شافعی میرفت. او بخرجان از ابن ابی غیلان و ابوالقاسم عبدالله بن محمد بغوی و جز آن دو حدیث کرد. (از انساب سمعانی)
عبدالله بن اسحاق بن یوسف خرجانی، مکنی به ابومحمد. او از راویانست و از پدرش و از حفص بن عمر عدنی روایت دارد و ابوعبدالله محمد بن احمد بن ابراهیم اصفهانی و جز او از وی روایت کرده اند. (از معجم البلدان)
ضرار بن احمد بن ضرار خرجانی. وی از احمد بن یونس و او از ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی حدیث دارد. در مسجد جامع اصفهان نقطه ای است بنام ضرارآباد که از مستحدثات ضرار بن احمد است. (از انساب سمعانی)
احمد بن محمد بن حسین بن کوسید خرجانی معافری، از اهل اصفهان بود. از عبدالله بن احمد بن موسی و دیگران حدیث کرد و ابوبکر بن مردویه و دیگران از وی حدیث دارند. (از انساب سمعانی)
طاهر بن ابراهیم بن یزید وراق ضبی خرجانی. از ابوحاتم محمد بن ادریس رازی حدیث شنید و محمد بن ابراهیم از وی حدیث کرد. وی بسال 291 هجری قمری درگذشت. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
منسوب به خرخان که قریه ای از قراء قومس است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
نگاهداشت خر. مهتری خر. پرستاری خر
لغت نامه دهخدا
(خَ)
منسوب به خربان که نام جد ابوعبیداﷲ احمد بن اسحاق است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ نی ی)
سری بن سهل بن خربان جندیشابوری. خربانی از روایان بود. از عبدالله بن رشید و دیگران روایت حدیث دارد و از او جماعتی چون عبدالصمد بن علی حدیث می کنند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ نی ی)
احمد بن اسحاق بن خربان بصری خربانی، مکنی به ابوعبدالله. اصل او از نهاوند بود. او فقیهی مبرز و فاضل و در زمرۀ بصریان بود. از محمد بن احمد بن عمرو ربیعی و دیگران حدیث شنید و از او ابوبکر برقانی و چند نفر دیگر حدیث کردند. او درس فقه شافعی بر قاضی ابوحامد داد و وفاتش در بصره بحدود 410 ه. ق. اتفاق افتاد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
منسوب به ارمان
لغت نامه دهخدا
منسوب به کرمان: از مردم کرمان اهل کرمان: شاه نعمه الله کرمانی، ساخته و پرداخته کرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرمانی
تصویر فرمانی
فرمانبر، مطیع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرمانی
تصویر آرمانی
ایده آل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرمانی
تصویر فرمانی
آمرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
علاجٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
Curative, Remedial, Therapeutic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
curatif, réparateur, thérapeutique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
การรักษา , การรักษา , การรักษา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
curativo, remedial, terapéutico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
целебный , исправительный , терапевтический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
heilend, therapeutisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
лікувальний , лікувальний , терапевтичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
leczniczy, terapeutyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
治疗的 , 补救的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
curativo, corretivo, terapêutico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
curativo, correttivo, terapeutico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
علاجی , طبی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
geneeskundig, genezend, therapeutisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
চিকিৎসাসংক্রান্ত , প্রতিকারক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
uponyaji, matibabu, wa tiba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
tedavi edici, terapötik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
치료의 , 치료적인 , 치료의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
治療の , 改善の , 治療的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
מרפא , ריפוי , תרפויטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
औषधीय , उपचारात्मक , चिकित्सीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
penyembuhan, remedial, terapeutik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی