جانوری است خوش آواز و خوشرنگ. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) : خجسته را بجز از خردما ندارد گوش بنفشه را بجز از کرکرک ندارد پاس. منوچهری. باز مرا طبع شعر سخت بجوش آمده ست کم سخن عندلیب دوش بگوش آمده ست از شغب خردما لاله بهوش آمده ست زیر ببانگ آمده ست بم بخروش آمده ست. منوچهری. زرد گل بیمار گردد فاخته بیمارپرس یاسمین ابدال گردد خردما زائر شود. منوچهری
جانوری است خوش آواز و خوشرنگ. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) : خجسته را بجز از خردما ندارد گوش بنفشه را بجز از کرکرک ندارد پاس. منوچهری. باز مرا طبع شعر سخت بجوش آمده ست کِم سخن عندلیب دوش بگوش آمده ست از شغب خردما لاله بهوش آمده ست زیر ببانگ آمده ست بم بخروش آمده ست. منوچهری. زرد گل بیمار گردد فاخته بیمارپرس یاسمین ابدال گردد خردما زائر شود. منوچهری
چوب بندی زیر آهنهای شیروانی. (یادداشت مؤلف). چون بخواهند آهن شیروانی را بکوبند ابتدا از چوبهای ضخیم مثلث هایی درست میکنند و قاعده آن مثلثها را روی سقف میگذارند و سپس روی اضلاع این مثلث ها دستکهای چوبی میکوبند و زمینه را برای آهن کوبی آماده میکنند. امروزه این کلمه بر مثلثهای ساخته شدۀ از آهن برای منظورهایی شبیه بمنظور فوق نیز اطلاق میشود. خرفی ̍. خلّر. جلّبان. (یادداشت به خط مؤلف) ، چوب بندی بشکل مثلث برای اره کشی و از وسط شکافتن تیر. (یادداشت بخط مؤلف) ، چوب بندی برای آویزان کردن پردۀ نقاشی تا نقاش بتواند درکنار آن نشیند و نقاشی کند. (یادداشت بخط مؤلف)
چوب بندی زیر آهنهای شیروانی. (یادداشت مؤلف). چون بخواهند آهن شیروانی را بکوبند ابتدا از چوبهای ضخیم مثلث هایی درست میکنند و قاعده آن مثلثها را روی سقف میگذارند و سپس روی اضلاع این مثلث ها دستکهای چوبی میکوبند و زمینه را برای آهن کوبی آماده میکنند. امروزه این کلمه بر مثلثهای ساخته شدۀ از آهن برای منظورهایی شبیه بمنظور فوق نیز اطلاق میشود. خَرْفی ̍. خُلَّر. جُلَّبان. (یادداشت به خط مؤلف) ، چوب بندی بشکل مثلث برای اره کشی و از وسط شکافتن تیر. (یادداشت بخط مؤلف) ، چوب بندی برای آویزان کردن پردۀ نقاشی تا نقاش بتواند درکنار آن نشیند و نقاشی کند. (یادداشت بخط مؤلف)
پیرامون تخت، جای نشستن، یا گرد پا نشستن، مربع نشستن چهار زانو نشستن: هر که سروری ندارد و مخدومی ندارد... نیک بی ادب باشد و اخلاق ناپسندیده دارد چنانکه کافرخطایی گرد پا می نشیند و اخ و تف می کند
پیرامون تخت، جای نشستن، یا گرد پا نشستن، مربع نشستن چهار زانو نشستن: هر که سروری ندارد و مخدومی ندارد... نیک بی ادب باشد و اخلاق ناپسندیده دارد چنانکه کافرخطایی گرد پا می نشیند و اخ و تف می کند