جدول جو
جدول جو

معنی خرامندگی - جستجوی لغت در جدول جو

خرامندگی
(خَ مَ دَ / دِ)
حالت خرامیدن. عمل خرامنده. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خواهندگی
تصویر خواهندگی
خواهندگی
خواستار بودن، خواهنده بودن، خواستاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
پاشیدگی، پریشانی، تفرقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برازندگی
تصویر برازندگی
برازندگی
برازنده بودن، خوب و زیبا بودن، شایستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوانندگی
تصویر خوانندگی
خوانندگی
شغل و عمل آواز خوان، آواز خوانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درماندگی
تصویر درماندگی
درماندگی
بیچارگی، ناتوانی، عجز، تنگ دستی
فرهنگ فارسی عمید
خراشندگی
(خَ شَ دَ / دِ)
عمل خراشیدن. حالت خراشیدن. حالت پذیرش خراش کردن
لغت نامه دهخدا
خرامیدگی
(خِ دَ / دِ)
باربرداری با ظرافت، زیبا و چالاکی و لطافت. (ناظم الاطباء) : قدمه، خرامیدگی. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آرامیدگی
تصویر آرامیدگی
آرامیدگی
طماء نینه سکون قرار استقرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورماندگی
تصویر ورماندگی
ورماندگی
درد شکم و روده و احشا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خر بندگی
تصویر خر بندگی
خر بندگی
شغل و عمل خر بنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشایندگی
تصویر خشایندگی
خشایندگی
حالت خوش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهندگی
تصویر خواهندگی
خواهندگی
خواهش درخواست، خواستاری خواستگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوانندگی
تصویر خوانندگی
خوانندگی
نغمه سرائی، آواز خوانی
فرهنگ لغت هوشیار
پراکندگی
پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار. پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار. پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درماندگی
تصویر درماندگی
درماندگی
بیچارگی، واماندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برازندگی
تصویر برازندگی
برازندگی
زیبائی، لیاقت، سزاواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورماندگی
تصویر ورماندگی
ورماندگی
((وَ دِ یا دَ))
درد شکم و روده و احشاء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درماندگی
تصویر درماندگی
درماندگی
((دَ دِ))
بیچارگی، ناتوانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پراگندگی
تصویر پراگندگی
پراگندگی
((پَ گَ دِ))
پریشانی، تفرقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برازندگی
تصویر برازندگی
برازندگی
((بَ زَ دِ))
شایستگی، لیاقت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برازندگی
تصویر برازندگی
برازندگی
تناسب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درماندگی
تصویر درماندگی
درماندگی
اضطرار، عجز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
تفرقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
Sparseness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
rareté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
редкость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
Dürftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
розрідженість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
rzadkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
稀疏性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
escassez
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
scarsità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
escasez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پراکندگی
تصویر پراکندگی
پراکندگی
schaarsheid
دیکشنری فارسی به هلندی