جدول جو
جدول جو

معنی خراستر - جستجوی لغت در جدول جو

خراستر(خَ اَ تَ)
موذیات را گویند مطلقاً، چون: مار و عقرب و زنبور و مورچه و امثال آن. (برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج). مخفف خرفستر. خستر. حیوان موذی آفریدۀ اهرمن. حشرۀ موذی. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خرافستر شود
لغت نامه دهخدا
خراستر
جانور موذی مانند مار عقرب زنبور
تصویری از خراستر
تصویر خراستر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آراستی
تصویر آراستی
(دخترانه و پسرانه)
بنا به روایات نام عموی زرتشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آراسته
تصویر آراسته
(دخترانه)
آرایش شده ، آنکه دارای صفتهای خوب اخلاقی است، آنچه زینت و زیور داده شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راستر
تصویر راستر
صحیح تر، درست تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
زینت دادن، زیور کردن، خوش نما گردانیدن، برای مثال چنین تا بیامد مه فوردین / بیاراست گلبرگ روی زمین (فردوسی - ۸/۲۳۷)، آرایش کردن
نظم و ترتیب دادن، چیدن
گستردن، راست کردن
فراهم کردن، آماده کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرفستر
تصویر خرفستر
در آیین زردشتی هر جانور موذی مانند مار، عقرب و ملخ که اهریمنی شمرده می شوند
فرهنگ فارسی عمید
(خَ تَ)
حشرات موذیه چون مار و بید و کژدم و وزغ و موش و مور و شپشه و کنه و ملخ و مگس و زنبور و تارتنه و کرم و سوسک و سن و ساس و شپش و کیک و سرگین گردان و هر جانور خرد زیانکار دیگر و در دین زردشتی همه آنان جانوران اهریمنی اند و کشتن آنها را مزد و ثواب است. (یادداشت بخط مؤلف). خرفسترا (بزبان اوستائی). خستر. (السامی فی الاسامی). خراستر
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مخفف راست تر. مستقیم تر. مقابل کج تر:
ترا ز اصل تن خویش راستر ره نیست
مکن گذر که نهاده ست پیش وهم حصار.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 179)
لغت نامه دهخدا
(خَ اَ تَ)
خراستر آن جانوری که نیش دارد و آدمی را با نیش خود می آزارد، چون: شپش، مار، عقرب، هزارپا، عنکبوت، رطیل، زنبور، ساس، کنه، کیک، پشه و مور. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
گیاهی است خاردار از تیره مرکبان دارای گلهای خوشه یی برنگ سرخ یا سفید. ارتفاعش به نیم متر میرسد. در خراسان و آذربایجان و افغانستان از آن ترنجبین گیرند اشترخار خاراشتر اشتر گیا کرته
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه پس از سوختن چوب و زغال یا چیز دیگر باقی میماند که مانند خاک است اما رنگش سفید مایل به سیاهی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راسترو
تصویر راسترو
مستقیم حرکت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براستا
تصویر براستا
در حق درباره در باب: (اینک باعنان تو نهادم مکافات این مکرمت را که براستای من کردی) (بیهقی 34) (لازم الاضافه است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براستی
تصویر براستی
حقاً، الحق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آراستن
تصویر آراستن
زیور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آراسته
تصویر آراسته
مجمل، مزین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاستر
تصویر بیاستر
دهان دره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرفستر
تصویر خرفستر
جانور موذی مانند مار عقرب زنبور و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرجسته
تصویر خرجسته
جنگ و ستیز، غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نواختگاه: جای نوازندگان، همنوازان: گروه نوازندگان در یونان قدیم نام محل نوازندگان با مجموعه سازها که با همکاری یک قطعه موسیقی را اجرا کنند. یا ارکسترسنفنیک. ارکستر بزرگی که برای اجرای سنفنی ها اوورتورها کنسرتوها و غیره بکار برده شود. این ارکستر از سازهای زهی بادی و کوبی تشکیل میشود. تعداد این سازها باندازه معینی است و نسبت مشخصی هم با یکدیگر دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراسان
تصویر خراسان
مشرق مقابل بابل مغرب، نغمه ایست از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
جمعیت، سامان، ملک، املاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواستن
تصویر خواستن
طلب کردن، طلبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواستار
تصویر خواستار
احضار، دادخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیاستر
تصویر پیاستر
واحد پول در بعضی از کشورها به ارزشهای گوناگون
فرهنگ لغت هوشیار
واقع در سمت راست آنکه در راست بود:) آنکه از سوی راست اوست هندوان دارند و آنکه از سمت چپ اوست ترکان دارند و دیگر خزریان دارند و آنکه از راستر بربریان دارند . (، صحیح تر درست تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاراشتر
تصویر خاراشتر
جنسی از خاراست که شتر آنرا برغبت خورد خار شتر شتر خاراشتر خار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرفستر
تصویر خرفستر
((خَ رَ تَ))
جانور موذی و زیانکار مانند مار، عقرب، حیوان زیانکار اهریمنی، خستر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواستار
تصویر خواستار
متقاضی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خواستن
تصویر خواستن
طلب کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خواسته
تصویر خواسته
نیت، میل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آراسته
تصویر آراسته
مزین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از براستی
تصویر براستی
در حقیقت، صادقانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارکستر
تصویر ارکستر
هم نوازی
فرهنگ واژه فارسی سره