جدول جو
جدول جو

معنی خراسانگیر - جستجوی لغت در جدول جو

خراسانگیر(بَ گِ رِ تَ / تِ)
فاتح خراسان. مالک خراسان:
ابوجعفر محمد کز سر جود
خراسانگیر خواهد شد چو محمود.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خراسانی
تصویر خراسانی
مربوط به خراسان مثلاً موسیقی خراسانی، از مردم خراسان، در علوم ادبی در ادبیات فارسی، سبکی که دارای ویژگی هایی چون سادگی الفاظ، روانی عبارات، خالی بودن مضامین از تخیلات دورازذهن و مقید نبودن به صنایع بدیعی است مانند اشعار رودکی، عنصری، فرخی و منوچهری، سبک ترکستانی
فرهنگ فارسی عمید
(خُ)
منسوب به خراسان، که مشتمل بر بلاد کثیره می باشد. بعقیدۀ اهل عراق از ری تا مطلع شمس داخل خراسانست. (از انساب سمعانی) (منتهی الارب) :
ببازارگانی خراسانیم
به رنج اندرون بی تن آسانیم.
فردوسی.
- طین خراسانی، قسمی خاک که از خراسان آرند. (یادداشت بخط مؤلف).
، قسمی کاغذکه از کتان کردندی. (ابن ندیم) ، نام طعامی است. (غیاث اللغات) (از آنندراج) ، بختی. قسمی شتر است. (یادداشت مؤلف) ، دستنبو. رجوع به دست بویه شود. (یادداشت بخط مؤلف). در تداول امروز، نوعی خربزه
لغت نامه دهخدا
تصویری از خراسانی
تصویر خراسانی
منسوب به خراسان از مردم خراسان اهل خراسان
فرهنگ لغت هوشیار