جدول جو
جدول جو

معنی خذوات - جستجوی لغت در جدول جو

خذوات(خَذَ)
موضعی است. (از منتهی الارب). و نام این موضع در اخبار بسیار آمده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خطوات
تصویر خطوات
خطوه ها، فاصله های میان دو پا در راه رفتن، گام ها، قدم ها، در تصوف گام هایی که سالک در طریقت برمی دارد، جمع واژۀ خطوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلوات
تصویر خلوات
خلوت ها، فاقد ازدحام و شلوغی مثلاً شهر خلوت، تنهایی ها، تنها ماندن با معشوق، جاهای فاقد ازدحام و شلوغی، در تصوف دوری گزیدن سالکان از مردم برای تزکیه نفس، جمع واژۀ خلوت
فرهنگ فارسی عمید
(عَ ذَ)
جمع واژۀ عذیه. (منتهی الارب). رجوع به عذیه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ عَ بُ)
فرودآمدن باز از هوا برشکار تا بگیرد آن را. خوت. منه: خاتت العقاب، کم و اندک گردانیدن مرد مال خود را. خوت. منه: خات الرجل، شکستن عهد و پیمان. خوت. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
آواز بال عقاب هنگام فرودآمدن از هوا، آواز تندر و توجبه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(خَوْ وا)
دلیر، آن که هر ساعت خورد و بسیار نخورد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(شَ ذَ)
جمع واژۀ شذاه در تمام معانی آن. (از ذیل اقرب الموارد). رجوع شود به شذاه
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
جمع واژۀ خلوه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). رجوع به خلوت شود
لغت نامه دهخدا
(خُ طُ)
جمع واژۀ خطوه و خطوه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (ترجمان علامه جرجانی) : یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالاً طیباً و لاتتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین. (قرآن 168/2). یا ایها الذین امنوا لاتتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یأمر بالفحشاء و المنکر ولولافضل اﷲ علیکم و رحمته مازکی منکم من أحد أبداً و لکن اﷲ یزکی من یشاء واﷲ سمیع علیم. (قرآن 21/24)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
نام دو اسبند. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
اذن خذواء گوش سبک و سست شنوا. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از ناظم الاطباء). ’اتان خذواء’، ماده خر سست گوش. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نام محلی است در سی و چهار هزارگزی جنوب غربی سبزوار واقع در ایالت کلان دایزنگی تابع کابل به افغانستان، این محل بین خط 68 درجه و 54 ثانیۀ طول شرقی و 34 درجه و 6 دقیقه و 29 ثانیۀ عرض شمالی قرار دارد، (از قاموس جغرافیایی افعانستان ج 2)
نام رودی است به افغانستان در صد و سی و پنجهزار و پانصدگزی جنوب سبزوار ولایت بهسود ایالت دایزنگی کابل، بین 68 درجه و 23 دقیقه و12 ثانیۀ طول شرقی و 34 درجه و 14 دقیقه و 52 ثانیۀ عرض شمالی، (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
جمع واژۀ ذات. تأنیث ذو. خداوندان. دارندگان. صاحبان. مالکان. دارایان: مررت بنسوه ذوات مال. ذوات الارحام، خویشان. ذوات الاذناب، دنباله داران، هستیها. چیزها. حقایق. و غیره: ذوات مکرمّه. و رجوع به ذات شود
پوست گندم یا پوست دانۀ انگور یا پوست خربزه
لغت نامه دهخدا
تصویری از خطوات
تصویر خطوات
جمع خطوه، گام ها جمع خطوه گامها قدمها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوات
تصویر ذوات
دارندگان، صاحبان، مالکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوات
تصویر خوات
دلیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوات
تصویر ذوات
((ذَ))
جمع ذات، خداوندان، صاحبان، حقایق، ماهیات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خطوات
تصویر خطوات
((خُ طُ))
جمع خطوه، گام ها، قدم ها
فرهنگ فارسی معین