عملی که پسندیدۀ خدا باشد. (آنندراج). امری که موجب خوش آمد خدا باشد، کاری که خدا را خوش آید: تعمیر خویش نکردی نماز بی خللی خداپسند نمی باشد این چنین عملی. مخلص کاشی (از آنندراج)
عملی که پسندیدۀ خدا باشد. (آنندراج). امری که موجب خوش آمد خدا باشد، کاری که خدا را خوش آید: تعمیر خویش نکردی نماز بی خللی خداپسند نمی باشد این چنین عملی. مخلص کاشی (از آنندراج)
مشکل پسند، کسی که چیزی را به سختی می پسندد، آنکه برای کسی بدی بخواهد، برای مثال در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد / مجال طعن بدبین و بدپسند مباد (حافظ - ۲۲۰)
مشکل پسند، کسی که چیزی را به سختی می پسندد، آنکه برای کسی بدی بخواهد، برای مِثال در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد / مجال طعن بدبین و بدپسند مباد (حافظ - ۲۲۰)
کسی که شخص خود را می پسنددو ازخودراضی است. متکبر. مغرور. بی فایده مغرور. (ناظم الاطباء). معجب. (یادداشت بخط مؤلف) : ندانستی ای کودک خودپسند که مردان ز خدمت بجایی رسند. سعدی. جز این علتش نیست کآن خودپسند حسد دیدۀ نیک بینش بکند. سعدی. گر جلوه مینمائی و گر طعنه می زنی ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند. حافظ. - امثال: خودپسند خداپسند نبود. (از جامع التمثیل). خودپسند خلق پسند نیست
کسی که شخص خود را می پسنددو ازخودراضی است. متکبر. مغرور. بی فایده مغرور. (ناظم الاطباء). معجب. (یادداشت بخط مؤلف) : ندانستی ای کودک خودپسند که مردان ز خدمت بجایی رسند. سعدی. جز این علتش نیست کآن خودپسند حسد دیدۀ نیک بینش بکند. سعدی. گر جلوه مینمائی و گر طعنه می زنی ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند. حافظ. - امثال: خودپسند خداپسند نبود. (از جامع التمثیل). خودپسند خلق پسند نیست