کسی که شخص خود را می پسنددو ازخودراضی است. متکبر. مغرور. بی فایده مغرور. (ناظم الاطباء). معجب. (یادداشت بخط مؤلف) : ندانستی ای کودک خودپسند که مردان ز خدمت بجایی رسند. سعدی. جز این علتش نیست کآن خودپسند حسد دیدۀ نیک بینش بکند. سعدی. گر جلوه مینمائی و گر طعنه می زنی ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند. حافظ. - امثال: خودپسند خداپسند نبود. (از جامع التمثیل). خودپسند خلق پسند نیست