جدول جو
جدول جو

معنی خداناترس - جستجوی لغت در جدول جو

خداناترس
(بَ گُ)
آنکه از خدا نترسد. (از آنندراج). وصف است کسی را که از خدا نمی ترسد و از مناهی او ابا ندارد. صفت است آنرا که اوامر خدا رادر کارها در نظر نمی گیرد. این وصف بجای موصوف می نشیند و امروزه بیشتر بر موصوف دلالت می کند:
امید رحم بود کفر از آن خداناترس
که گر به کعبه رود از فرنگ می آید.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خداترس
تصویر خداترس
کسی که از خدا می ترسد، پرهیزکار
فرهنگ فارسی عمید
(بِ بَ مَ دَ / دِ)
خداترس. آنکه از خدای ترسد. آنکه از خدا بیم دارد. کنایه از متقی و پرهیزگار: جمشید در اول پادشاهی سخت عادل و خدای ترس بود. (نوروزنامۀ خیام).
- خدای ناترس، آنکه از خدای نترسد. بی ایمان. بی دین. ناپرهیزگار.
- ناخدای ترس، خدای ناترس:
ای ناخدای ترس مشو آینه پرست
رنج دلم مخواه و منه دل بر آینه.
خاقانی.
صبرم دهد خدای که آن ناخدای ترس
مست است و بی ملاحظه بیداد می کند.
ملا شانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
حالت و چگونگی داناتر. داناتر بودن. اعلم بودن:
مفخر شاهان بتواناتری
نامور دهر بداناتری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بَ گِ رِ تَ / تِ)
متقی. پرهیزگار. عفیف. (آنندراج) (از ناظم الاطباء). آنکه از خدا ترسد. باایمان. معتقد بخدا. خداپرست:
وآن پیر حیایی خداترس
با شیر خدای بود همدرس.
نظامی.
خداترس را بر رعیت گمار
که معمار ملک است پرهیزگار.
بوستان.
خداترس باید امانت گزار
امین کز تو ترسد امینش مدار.
بوستان.
از آثار معدلت وزیر خداترس معمور. (ترجمه محاسن اصفهان ص 143).
- ناخداترس، آنکه از خدا نترسد. غیرمتقی. غیر پرهیزگار:
خداترس را سازگار است بخت
بود ناخداترس را کار سخت.
نظامی.
طلب کرد از پیش و پس چوب و سنگ
بر آن ناخداترس بی نام و ننگ.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خدا ترس
تصویر خدا ترس
پرهیزگار پرهیزگار، متقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داناتری
تصویر داناتری
اعلم و داناتر بودن
فرهنگ لغت هوشیار
پارسا، پرهیزگار، تقواپیشه، دیندار، متقی
متضاد: ناپارسا، ناخداترس، خداناترس
فرهنگ واژه مترادف متضاد