بالانشینی. (غیاث اللغات). بالانشین شدن. (مقدمه لغت میرسید شریف) : در مقامی که صدارت بفقیران بخشند چشم دارم که بجاه از همه افزون باشی. حافظ. ، شروع و ابتدا کردن، پیش رسانی، منصبی است که قریب وزارت باشد. (غیاث اللغات)
بالانشینی. (غیاث اللغات). بالانشین شدن. (مقدمه لغت میرسید شریف) : در مقامی که صدارت بفقیران بخشند چشم دارم که بجاه از همه افزون باشی. حافظ. ، شروع و ابتدا کردن، پیش رسانی، منصبی است که قریب وزارت باشد. (غیاث اللغات)
زیان. ضرر. (از ناظم الاطباء) : مردمان خراسان از خسارت و تاراج فارغ شوند. (تاریخ بیهقی) ، کم آمدن حاصل فروش از قیمت خرید. ضرر در تجارت و زیان در معامله. (از ناظم الاطباء) : بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. (گلستان سعدی). عشق را فایده در کوی زیانکاران است هر که زین کوی سفر کرد خسارت برده. نظیری (از آنندراج). ، عاهت. (یادداشت بخط مؤلف)
زیان. ضرر. (از ناظم الاطباء) : مردمان خراسان از خسارت و تاراج فارغ شوند. (تاریخ بیهقی) ، کم آمدن حاصل فروش از قیمت خرید. ضرر در تجارت و زیان در معامله. (از ناظم الاطباء) : بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. (گلستان سعدی). عشق را فایده در کوی زیانکاران است هر که زین کوی سفر کرد خسارت برده. نظیری (از آنندراج). ، عاهت. (یادداشت بخط مؤلف)
مزد بدرقگی. مزد نگاهبانی. (یادداشت بخط مؤلف). خفاره. رجوع به خفاره در این لغت نامه شود: کار او بدان رسید که بخفارت کاروانها و تجار بازایستاد. (ترجمه تاریخ یمینی). مخالفت آغاز کرد وکسانی را که بر سبیل خفارت و از برای تسلیم بلاد و قلاع مشروط در صحبت او بودند محبوس کرد. (ترجمه تاریخ یمینی). جمعی از خواص خدم خویش بر او گماشت تا بر سبیل خفارت ملازمت او می نمود. (ترجمه تاریخ یمینی)
مزد بدرقگی. مزد نگاهبانی. (یادداشت بخط مؤلف). خفاره. رجوع به خفاره در این لغت نامه شود: کار او بدان رسید که بخفارت کاروانها و تجار بازایستاد. (ترجمه تاریخ یمینی). مخالفت آغاز کرد وکسانی را که بر سبیل خفارت و از برای تسلیم بلاد و قلاع مشروط در صحبت او بودند محبوس کرد. (ترجمه تاریخ یمینی). جمعی از خواص خدم خویش بر او گماشت تا بر سبیل خفارت ملازمت او می نمود. (ترجمه تاریخ یمینی)
منصبی بوده است بعهد صفویه. مؤلف تذکرهالملوک آرد: لازمۀ منصب مطلق صدارت تعیین حکام شرع و مباشرین اوقاف تفویضی و ریش سفیدی جمعی سادات و علما و مدرسان و شیخ الاسلامان و پیش نمازان و قضات و متولیان و حفاظ و سایر خدمۀ مزارات و مدارس و مساجد و بقاع الخیر و وزرای اوقاف و نظار و مستوفیان و سایر عملۀ سرکار موقوفات و محرران و غسالان و حفاران با اوست و دیوان احداث اربعه را که عبارت از قتل و ازالۀ بکارت و شکستن دندان و کور کردن است و عالیجاه دیوان بیکی بدون حضور صدور عظام نمیرسد و حکام دیگر شرع را مدخلیت در احداث اربعه نیست و امور شرعی سرکار فیض آثار متعلق و مختص عالیجاه صدر خاصه است و صدر ممالک را مدخلیتی در آن نیست و مجمع از شغل مختصه هر یک بدین موجب است. عالیجاه صدر خاصه روز شنبه و یکشنبه با دیوان بیکی در کشیک خانه عالی قاپو بدیوان می نشیند و در محال ایران حکام شرع یزد وابرقو و نائین و اردستان و قومشه و نطنز و محلات و دلیجان و خوانسار و برورود و فریدن و رار و مزدج و کبار و چاپلق و جرفادقان و کمره و فراهان و کاشان و قم و ساوه و مازندران و استرآباد و کرایلی و حاجیلر و کبودجامه را صدر خاصه تعیین و امور متعلق به صدر خاصه را در ولایات مفصله مذکوره نایب الصداره و سایر مباشرین صدر خاصه متوجه می شده اند. عالیجاه صدر ممالک صاحب اختیار تعیین حکام شرع و مباشرین و موقوفات از مزارات و مدارس و مساجد و غیرهم از کل ممالک محروسه از آذربایجان و فارس و عراق و خراسان می باشد سوای آنچه در تحت اسم صدر خاصه تفصیل یافته با صدر ممالک است ودر بعضی از ازمنۀ سلاطین صدارت خاصه و عامه با یک شخص بوده مجملاً عزل و نصب مباشرین موقوفات اگر تفویضی بوده باشد بصدور خاصه و عامه متعلق است و اگر شرعی باشد هیچ یک از حکام شرع و صدور را مدخلیتی در آن نیست بلکه شرعاً هر کسی را واقف اوقاف متولی و صاحب اختیار قرار داده باشد مباشر خواهد بود و تغییر آن مخالف شریعت مقدسه نبوی است. (تذکره الملوک صص 2- 4)
منصبی بوده است بعهد صفویه. مؤلف تذکرهالملوک آرد: لازمۀ منصب مطلق صدارت تعیین حکام شرع و مباشرین اوقاف تفویضی و ریش سفیدی جمعی سادات و علما و مدرسان و شیخ الاسلامان و پیش نمازان و قضات و متولیان و حفاظ و سایر خدمۀ مزارات و مدارس و مساجد و بقاع الخیر و وزرای اوقاف و نظار و مستوفیان و سایر عملۀ سرکار موقوفات و محرران و غسالان و حفاران با اوست و دیوان احداث اربعه را که عبارت از قتل و ازالۀ بکارت و شکستن دندان و کور کردن است و عالیجاه دیوان بیکی بدون حضور صدور عظام نمیرسد و حکام دیگر شرع را مدخلیت در احداث اربعه نیست و امور شرعی سرکار فیض آثار متعلق و مختص عالیجاه صدر خاصه است و صدر ممالک را مدخلیتی در آن نیست و مجمع از شغل مختصه هر یک بدین موجب است. عالیجاه صدر خاصه روز شنبه و یکشنبه با دیوان بیکی در کشیک خانه عالی قاپو بدیوان می نشیند و در محال ایران حکام شرع یزد وابرقو و نائین و اردستان و قومشه و نطنز و محلات و دلیجان و خوانسار و برورود و فریدن و رار و مزدج و کبار و چاپلق و جرفادقان و کمره و فراهان و کاشان و قم و ساوه و مازندران و استرآباد و کرایلی و حاجیلر و کبودجامه را صدر خاصه تعیین و امور متعلق به صدر خاصه را در ولایات مفصله مذکوره نایب الصداره و سایر مباشرین صدر خاصه متوجه می شده اند. عالیجاه صدر ممالک صاحب اختیار تعیین حکام شرع و مباشرین و موقوفات از مزارات و مدارس و مساجد و غیرهم از کل ممالک محروسه از آذربایجان و فارس و عراق و خراسان می باشد سوای آنچه در تحت اسم صدر خاصه تفصیل یافته با صدر ممالک است ودر بعضی از ازمنۀ سلاطین صدارت خاصه و عامه با یک شخص بوده مجملاً عزل و نصب مباشرین موقوفات اگر تفویضی بوده باشد بصدور خاصه و عامه متعلق است و اگر شرعی باشد هیچ یک از حکام شرع و صدور را مدخلیتی در آن نیست بلکه شرعاً هر کسی را واقف اوقاف متولی و صاحب اختیار قرار داده باشد مباشر خواهد بود و تغییر آن مخالف شریعت مقدسه نبوی است. (تذکره الملوک صص 2- 4)
آقا. برتر. بزرگتر. مهتر. رئیس. چون وردان خدات (= وردان نام ناحیه ای است). خنک خدات. سامان خدات. بخاراخدات: دهقان بزرگی بود آن دهقان را بخاراخدات گفتندی از بهر آنکه دهقان زاده قدیم بود و صنایع بیشتر او را بود. (تاریخ بخارای نرشخی ص 7)
آقا. برتر. بزرگتر. مهتر. رئیس. چون وردان خدات (= وردان نام ناحیه ای است). خنک خدات. سامان خدات. بخاراخدات: دهقان بزرگی بود آن دهقان را بخاراخدات گفتندی از بهر آنکه دهقان زاده قدیم بود و صنایع بیشتر او را بود. (تاریخ بخارای نرشخی ص 7)
اواره دیوان، چرخاندن گرداندن گردانیدن، گرد کردن گرد گرداندن چرخانیدن، گردیدن، مبت به علت دوار شدن، کار گردانی مدیری راه بردن کاری و دستگاهی نظم و نسق دادن سرپرستی کردن
اواره دیوان، چرخاندن گرداندن گردانیدن، گرد کردن گرد گرداندن چرخانیدن، گردیدن، مبت به علت دوار شدن، کار گردانی مدیری راه بردن کاری و دستگاهی نظم و نسق دادن سرپرستی کردن