جدول جو
جدول جو

معنی خداخوانی - جستجوی لغت در جدول جو

خداخوانی
(خُ خوا / خا)
عمل خدا یاد کردن. عمل خدا خواندن:
هیچ سودم نه زآن پشیمانی
جز خداترسی و خداخوانی.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خدایگانی
تصویر خدایگانی
پادشاهی، مربوط به پادشاه، در علوم سیاسی سلطنتی، سمت پادشاه، شاهی، سلطنت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثناخوانی
تصویر ثناخوانی
مداحی، عمل ثناخوان
فرهنگ فارسی عمید
قریه ای است بفاصله پنج هزارگزی شمال شرقی قریۀ دوشه علاقۀ چیرهار حکومت درجه دورودات حکومت کلان کتو از ولایت شرقی 70 درجه و39 دقیقه و 33 ثانیه و عرض شمالی 34 درجه و 12 دقیقه و 6 ثانیه، (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(ثَ خوا / خا)
مدح:
بقای مجلس او باد و سوزنی او را
بده زبان شده چون سوسن از ثناخوانی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(خُ)
عمل خدایگان. حالت خدایگان. ریاست. بزرگی. (یادداشت بخط مؤلف) :
اگر کسی به هنر یا به فضل یا به نسب
خدایگانی یابد امیر دارد کار.
فرخی.
خدایگانی جز مر ترا همی نسزد
خدایگان جهان باش و از جهان برخور.
فرخی.
حجت مملکت بقول و بقهر
آیتی در خدایگانی دهر.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خُ خوا / خا)
دعا. (یادداشت بخط مؤلف). عمل خدای خوان. استغاثه:
کف نیاز به درگاه بی نیاز برآر
که کار مرد خدا جز خدای خوانی نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(خوا /خا)
چشمه ای است که در یکی از ده های دامغان بود که نام آن ده هوا بود و اگر لتۀ زن حایض و امثال آن از قاذورات در آن چشمه بیفکنند باد سخت و طوفان عظیم بهم رسد چنانکه درختان و عمارات عالیه بیفکند وتا آنرا برنیارند فروننشیند و این معنی به تواتر ثابت شده و ارباب مسالک و ممالک بر آن متفق اند. (از فرهنگ رشیدی). رجوع به بادخان، بادخوان و بادخن شود
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ خوا / خا)
خوب خوانی. نیکوخوانی. خوش آوازی. خوش صدائی:
سخندانی و خوشخوانی نمی ورزند در شیراز
بیا حافظ که تا خود را بملک دیگر اندازیم.
حافظ.
، عمل خوش خواندن نوشته ها. مقابل خوش نویسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثناخوانی
تصویر ثناخوانی
عمل ثناخوان: مدح ستایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدایگانی
تصویر خدایگانی
پادشاهی سلطنتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواخوانی
تصویر نواخوانی
خوانندگی و نغمه سرائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
احضار، دعوتنامه، دعوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
الاتّصال
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
Beckoning
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
attractif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
atraente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
cezbedici
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
پرکشش
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
আকর্ষণীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
ดึงดูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
kivutio
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
招手的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
誘っている
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
манящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
מפתה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
유혹하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
menggoda
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
आकर्षक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
invitante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
llamativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
манливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
kuszący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
einladend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فراخوانی
تصویر فراخوانی
verleidelijk
دیکشنری فارسی به هلندی