جدول جو
جدول جو

معنی خجالت - جستجوی لغت در جدول جو

خجالت
شرمندگی، شرمساری، برای مثال به دستور دانا چنین گفت شاه / که دعوی خجالت بود بیگواه (سعدی۱ - ۹۰)، سیم دغل خجالت و بدنامی آورد / خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم (سعدی۲ - ۵۲۵)
خجالت کشیدن: شرمنده و شرمسار شدن
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
فرهنگ فارسی عمید
خجالت
(خَ / خِ لَ)
شرم. شرمساری. شرمندگی. چکس. کها. سرگشتگی. حیا. (از غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مؤلف لغتنامه دهخدا آرد: این کلمه گویا در عربی نیامده است و در عربی بجای آن خجل بفتح خاء و فتح جیم است لیکن در نظم و نثر فارسی بسیار شایع است. در غیاث اللغات آمده است: صاحب مغرب گوید خجالت از خطای عامه است مگر اکثر استادان بسته اند عرفی گوید:
ببخت بی اثرم آن کند خجالت عجز
که ضعف باه محل زفاف با داماد.
تشویر. رجوع به ’خجله’ شود:
چون کار بخواهش رسد از شرم و خجالت
باشند گدازنده چو بر آتش ارزیز.
سوزنی.
طعن حرامزادگی از چه بد است بد
اما خجالت دم ابن اللهی بتر.
خاقانی.
آسمانوار از خجالت سرفکنده بر زمین
آفتاب آسا به روی خاک غلطان آمده.
خاقانی.
یا از مسام کوهست آب خوی خجالت
کاندر خور ملک نیست ایثار گنج و مالش.
خاقانی.
آن شغل طلب ز روی حالت
کز کرده نباشدت خجالت.
نظامی.
میان شهر ندیدی که چون دویدمت از پی
زهی خجالت مردم چرا بسر ندویدم.
سعدی.
بدستور دانا چنین گفت شاه
که دعوی خجالت بود بی گواه.
سعدی.
خجالت من از آن حال قوی بسیار شد و حس و حرکت در من هیچ نماند. (انیس الطالبین ص 127)
ز راستی نبود شاخهای بی بر را
خجالتی که من از قامت دو تا دارم.
صائب (از آنندراج).
اگرچه سرو دارد در بغل منشور رعنایی
بجای قد خجالت می کشد از نخل بالایش.
صائب (از آنندراج).
برنگ دیده ای کز باده خوردن سرخ میگردد
ز نخوت میرسد دایم خجالت خود نمایان را.
مخلص کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خجالت
شرمساری، شرمندگی، حیا، شرم
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
فرهنگ لغت هوشیار
خجالت
((خِ لَ))
شرمساری، شرمزدگی
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
فرهنگ فارسی معین
خجالت
شرمساری، شرمندگی، سرافکندگی، شرم
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
فرهنگ واژه فارسی سره
خجالت
آزرم، انفعال، حیا، خجلت، شرم، شرمزدگی، شرمساری، شرمندگی، حجب، کم رویی
متضاد: پررویی، گستاخی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خجالت
عارٍ
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به عربی
خجالت
Bashfulness, Sheepishness
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خجالت
timidité, embarras
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خجالت
utangaçlık
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
خجالت
شرم , شرمندگی
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به اردو
خجالت
লজ্জা , লজ্জা
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به بنگالی
خجالت
haya, aibu
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به سواحیلی
خجالت
शर्मीलापन , शर्मिंदगी
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به هندی
خجالت
수줍음 , 부끄러움
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به کره ای
خجالت
内気 , 恥ずかしさ
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به ژاپنی
خجالت
בושה , בּוּשָנוּת
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به عبری
خجالت
rasa malu
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
خجالت
ความเขินอาย , ความเขินอาย
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به تایلندی
خجالت
verlegenheid
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به هلندی
خجالت
timidez
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
خجالت
timidezza
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
خجالت
timidez
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به پرتغالی
خجالت
羞怯
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به چینی
خجالت
nieśmiałość
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به لهستانی
خجالت
сором'язливість
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خجالت
Schüchternheit, Verlegenheit
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به آلمانی
خجالت
застенчивость
تصویری از خجالت
تصویر خجالت
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خجالتی
تصویر خجالتی
شرمسار چکسیده پرحیا کم رو: (پسری خجالتی است 0)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خجالتی
تصویر خجالتی
کمرو، آزرمگین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خجالتی
تصویر خجالتی
Bashful, Coy, Sheepish, Shy, Shyly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خجالتی
تصویر خجالتی
застенчивый , застенчиво
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خجالتی
تصویر خجالتی
schüchtern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خجالتی
تصویر خجالتی
сором'язливий , сором'язливий , сором'язливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خجالتی
تصویر خجالتی
nieśmiały, nieśmiało
دیکشنری فارسی به لهستانی