خجالت خجالت شرمندگی، شرمساری، برای مِثال به دستور دانا چنین گفت شاه / که دعوی خجالت بُوَد بیگواه (سعدی۱ - ۹۰)، سیم دغل خجالت و بدنامی آورد / خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم (سعدی۲ - ۵۲۵)خجالت کشیدن: شرمنده و شرمسار شدن فرهنگ فارسی عمید