جدول جو
جدول جو

معنی خثی - جستجوی لغت در جدول جو

خثی(خَ ثی ی)
جمع واژۀ خثی . رجوع به خثی شود
لغت نامه دهخدا
خثی(خِثْیْ)
سرگین گاو و فیل. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). ج، اخثاء، خثی، خثّی. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
خثی(خَ ثا)
سرگین گاو و پیل. رجوع به خثی شود
لغت نامه دهخدا
خثی(تَ طَلْ لی)
سرگین انداختن گاو و فیل. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوی
تصویر خوی
خو، سرشت، نهاد، طبیعت، خلق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خفی
تصویر خفی
پوشیده، پنهان، در تصوف روح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خهی
تصویر خهی
خه، آفرین، احسنت، خوشا
فرهنگ فارسی عمید
(خُ ثَ)
نسبتی است به بنی خثیم. (از انساب سمانی)
لغت نامه دهخدا
(خُ ثَ)
ابومحمد عطأ بن ابی رباح القرشی مولی بن خثیم الفهری القرشی. اسم ابی رباح ’اسلم’ است. مولد او به ’جند’یمن بود و نشأت او بمکه اتفاق افتاد. او سیاه رنگ و اعور و لنگ بود و به آخر عمر نیز کور شد. خثیمی ازبزرگان علم و فضل تابعان بود. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
واحد خثراء و واحد خثری. رجوع به ’خثراء’ و ’خثری’ شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
فرج زن که بلند و درشت باشد. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خُ ثَ)
از اعلام عرب است. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوی
تصویر خوی
خصلت، طبیعت، عادت، خلق، روش، طرز، رسم، سرشت، اصل، فطرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خهی
تصویر خهی
کلمه تحسین زه اخهی، خوشا، مرحبا خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنی
تصویر خنی
زشت، فحش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمی
تصویر خمی
کجی انحنا اعوجاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنثی
تصویر خنثی
نه مرد باشد و نه زن، آنکه مرد بودنش یا زن بودنش معلوم نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلی
تصویر خلی
آسوده دل، کندو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفی
تصویر خفی
نهان، پوشیده، پنهان کردن، گوشه گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسی
تصویر خسی
پشمباف بد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشی
تصویر خشی
ترسیدن، هراسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرثی
تصویر خرثی
مان مانه (اثاث البیت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصی
تصویر خصی
اخته تخم کشیده مردی که بیضه اش را کشیده باشند اخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خری
تصویر خری
حماقت، سفاهت، بلادت و نادانی، جهالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزی
تصویر خزی
پست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطی
تصویر خطی
دستنویس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خثیم
تصویر خثیم
بزرگ فوج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خثر
تصویر خثر
شوریده دلی پریشاندلی، تباه مغزی شرمیدن شرم کردن، سفت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پهنی بینی بینی کوفتگی، پهنی لاله گوش کوفتن بینی پهن بینی، ستبر گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبی
تصویر خبی
پنهان کرده، پنهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رثی
تصویر رثی
موییدن، مرده ستایی، مهربانی، فراگیری به یاد سپاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خای
تصویر خای
در زیر دندان نرم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطی
تصویر خطی
دستنویس، دست نویس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خنثی
تصویر خنثی
بی سو، امرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوی
تصویر خوی
عرق
فرهنگ واژه فارسی سره