جدول جو
جدول جو

معنی ختف - جستجوی لغت در جدول جو

ختف
(خُ)
نبات. سذاب. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
ختف
(خُ)
ابن زید بن جعونه العنبری. از نسابین بنی العنبر بود او را بنزد ابن عامر در بصره با دغفل بن حنظله معارضتی است بر این صورت دغفل به او گفت ترا از چه وقت باسجاح ام ّ صادر عهد و پیمان بوده است ؟ ختف در جواب گفت مرا با او از زمان گمراه شدن ام حلس (= وی یکی از امهات دغفل بوده است) کاری نیست. دغفل به او گفت ترا بخدا قسم می دهم، آیا بزمان جاهلیت غارت شما بر ما بیشتر بوده است یا غارت ما شما را. ختف گفت بلی غارت از طرف شما بوده ولی شما از آن حمله های خود طرفی نبستید چه بهترین سوار شما و سید شما و پسر سید شما بر ما حمله کرد و ما یکبار او را شکستیم و بار دیگر اسیر کردیم و مره اخری او را کشتیم و در فدائش چارقد مادر او را گرفتیم و نیز یکی از بهترین جنگاوران و نام آوران شما با ما جنگ کرد ما او را لنگ کردیم و از اسب بزیر آوردیم. ابن عامر چون این حدیث شنید گفت از شما خواهانم که ترا بخدا دیگر ادامه ندهید و بس کنید. (البیان و التبیین ج 1 ص 253)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ختن
تصویر ختن
(دخترانه)
نام شهری در ترکستان شرقی و گاهی هم به تمام ترکستان چین اطلاق شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ختا
تصویر ختا
(دخترانه)
نام سرزمین چین شمالی که محل زندگی قبایل ترک بوده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کتف
تصویر کتف
شانه، دوش، استخوان شانه، کول، سفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلف
تصویر خلف
برخلاف وعده عمل کردن، نادرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ختن
تصویر ختن
ویژگی هر یک از همسر شخص مانند پدر یا برادر، شوهر دختر، داماد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خفت
تصویر خفت
سبک شدن، سبکی، خواری، سبکی در عقل یا کار، سبک و کم وزن بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلف
تصویر خلف
ویژگی فرزند خوب و صالح، مقابل سلف، ازپس آینده، جانشین، کنایه از بدل، عوض، فرزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خزف
تصویر خزف
سفالی، آنچه از جنس سفال باشد مثلاً کوزۀ سفالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوف
تصویر خوف
ترس، بیم، ترس از خداوند، کنایه از پرهیزکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خفت
تصویر خفت
خفتن، به خواب رفتن، خوابیدن،
خفت و خیز: خفتن و برخاستن، جماع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرف
تصویر خرف
خرفت، مقابل جوان، کنایه از پیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خضف
تصویر خضف
کالک خربزه نارس، کدو ریز و کلان، خیار ریز و کلان تیز دادن، خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوف
تصویر خوف
ترسیدن، بیمناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلف
تصویر خلف
عقب، پشت سر فرزند صالح، جانشین دروغ، خلاف، برهان غیر مستقیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسف
تصویر خسف
نقصان، کمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزف
تصویر خزف
سفال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطف
تصویر خطف
ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرف
تصویر خرف
تباه شدن عقل از کلانسالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشف
تصویر خشف
آواز، جنبش، خواری
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی گره و حلقه کردن یک سر ریسمان عمل خفتن خفت کشیدن، سبکی، خفیفی، خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خجف
تصویر خجف
خفت و سبکی، تکبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختر
تصویر ختر
مکر و عذر کردن، فریفتن، خبیث و فاسد شدن نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختل
تصویر ختل
فریب دادن
فرهنگ لغت هوشیار
بپایان رساندن، پایان کار، مهر کردن، پایان دادن، امضا کردن نامه با انگشتری، مهر کردن نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختن
تصویر ختن
شوهر دختر، داماد قطع کردن، بریدن قطع کردن، بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختو
تصویر ختو
شکسته شدن از اندوه یا بیم و مرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدف
تصویر خدف
بناز زیستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاف
تصویر خاف
ترسو، نام روستایی در خراسان خواف هم آوای خوان نوش ته می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتف
تصویر حتف
مرگ، موت
فرهنگ لغت هوشیار
عدم موافقت با یکدیگر خف کردن نزاع کردن، خلیفه و جانشین کسی گردیدن، نزد کسی آمد و شد کردن تردد کردن، نزاع کشمکش. یا اختف آرا. عقاید گوناگون داشتن مقابل اتفاق آرا. یا اختف اخق. در خوی و خلق و شیوه کار با یکدیگر اختف و ناسازگاری داشتن، تضاد دو کوکب در جوهر چنانکه یکی سعد و دیگری نحس یا یکی ناری و دیگری مائی باشد، یا اختف کلمه. دو آوازی اختف رای. یا اختف نظر. مختلف بودن نظر و عقیده عقیده گوناگون داشتن، یا حل اختف. بر طرف کردن سبب های ناسازگاری و اختف از میان بردن ناهماهنگی و خف، اسهال شکم روش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتف
تصویر کتف
شانه گاه، دوش، سردوش و جایگاه شانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفت
تصویر خفت
کوته مایگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوف
تصویر خوف
ترس
فرهنگ واژه فارسی سره