از مردم ختا، طرحی به شکل گل، غنچه، شاخه، برگ و خطوط منحنی که در هنرهای تزئینی مانند قالی، کاشی و تذهیب به کار می رود، نوعی آجر، کوچک تر از آجر نظامی، پرورش یافته یا تهیه شده در ختا مثلاً آهوی ختایی
از مردم ختا، طرحی به شکل گل، غنچه، شاخه، برگ و خطوط منحنی که در هنرهای تزئینی مانند قالی، کاشی و تذهیب به کار می رود، نوعی آجر، کوچک تر از آجر نظامی، پرورش یافته یا تهیه شده در ختا مثلاً آهوی ختایی
قسمی پارچه بوده است: از ابریسک و کمخای خطائی. نظامی قاری. ، قسمی سوسن، قسمی خشت پخته بزرگتر از آجر متداول. (یادداشت بخط مؤلف). این قالب و اندازه برای آجر امروز دیگر متداول نیست
قسمی پارچه بوده است: از ابریسک و کمخای خطائی. نظامی قاری. ، قسمی سوسن، قسمی خشت پخته بزرگتر از آجر متداول. (یادداشت بخط مؤلف). این قالب و اندازه برای آجر امروز دیگر متداول نیست
قرصی است مصنوع سرخ مایل به تیرگی و بعضی مایل به سبزی و اغبر و این قسم عصارۀ گیاهی است. و سرخ او مغشوش به طین ارمنی و امثال آن است... (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به همان کتاب شود
قرصی است مصنوع سرخ مایل به تیرگی و بعضی مایل به سبزی و اغبر و این قسم عصارۀ گیاهی است. و سرخ او مغشوش به طین ارمنی و امثال آن است... (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به همان کتاب شود
بادیان خطائی. میوۀ درخت قشنگی است همیشه سبز و از طایفۀ ماگنولیاسه و از محصولات چین و ژاپون و از ادویۀ محرکه است و اهل چین این ثمر را محترم می دارند و پس از صرف غذا می خورند و در محضر بت می سوزانند. (ناظم الاطباء: بادیان و بادیان خطائی). از تیره ماگنولیاهاست که دانه های آن معطر است و در داروسازی بکار میرود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 201). و رجوع به ص 235 همین کتاب شود. از ادویۀ جدید است. ماهیت آن: ثمریست جوزی رنگ و هشت پره و بعضی هفت پره وهر پره ای دو پارچه پیوسته بهم. بالای آنها منشق و دراندرون آن تخم کوچک نیز جوزی رنگ و طعم آن فی الجمله شبیه به رازیانه است و لهذا آنرا بادیان ختائی نامنداز جهت آنکه شکل آن مانند رازیانه است و از جبال نیپال و چین و زیربادرات هند آورند. بهتر و مستعمل آن تازه و تندطعم و پررائحۀ آن است و کهنۀ آن که سیاه رنگ و طعم و رائحۀ آن برطرف شده باشد غیرمستعمل. طبیعت آن: در دوم گرم و خشک و منسوب بمشتری. افعال و خواص آن: محلل و مفتح و مقوی معده و هاضمه و دافع ریاح و ثقل طعام و درد احشا و تحلیل بلغم و ریاح و مدربول، و نصارا جهت امور مذکوره با چای خطائی طبخ نموده بدستور مذکور در چای مینوشند. مضر عضل و عصب، سلیم و مصدع و مورث تشنگی. مصلح آن بریان نمودن آن است. (مخزن الادویه چ هند صص 128- 129: بادیان خطائی)
بادیان خطائی. میوۀ درخت قشنگی است همیشه سبز و از طایفۀ ماگنولیاسه و از محصولات چین و ژاپون و از ادویۀ محرکه است و اهل چین این ثمر را محترم می دارند و پس از صرف غذا می خورند و در محضر بت می سوزانند. (ناظم الاطباء: بادیان و بادیان خطائی). از تیره ماگنولیاهاست که دانه های آن معطر است و در داروسازی بکار میرود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 201). و رجوع به ص 235 همین کتاب شود. از ادویۀ جدید است. ماهیت آن: ثمریست جوزی رنگ و هشت پره و بعضی هفت پره وهر پره ای دو پارچه پیوسته بهم. بالای آنها منشق و دراندرون آن تخم کوچک نیز جوزی رنگ و طعم آن فی الجمله شبیه به رازیانه است و لهذا آنرا بادیان ختائی نامنداز جهت آنکه شکل آن مانند رازیانه است و از جبال نیپال و چین و زیربادرات هند آورند. بهتر و مستعمل آن تازه و تندطعم و پُررائحۀ آن است و کهنۀ آن که سیاه رنگ و طعم و رائحۀ آن برطرف شده باشد غیرمستعمل. طبیعت آن: در دوم گرم و خشک و منسوب بمشتری. افعال و خواص آن: محلل و مفتح و مقوی معده و هاضمه و دافع ریاح و ثقل طعام و درد احشا و تحلیل بلغم و ریاح و مدربول، و نصارا جهت امور مذکوره با چای خطائی طبخ نموده بدستور مذکور در چای مینوشند. مضر عضل و عصب، سلیم و مصدع و مورث تشنگی. مصلح آن بریان نمودن آن است. (مخزن الادویه چ هند صص 128- 129: بادیان خطائی)
نام ولایتی است بزرگ و مشهور و مشتمل است بر بلاد عظیمه و مدائن قدیمه، دور مملکت ختای (= خطا) یکساله راه و در مدت سیصد سال دور آن مملکت را حصاری محکم از سنگ رخام کشیده اند و تمام کرده اند آن ولایت محدود است از طرف جنوب به چین و تنگتاش و از جانب مغرب به ترکستان و مغول و از جهت شمال به کیماک و دشت قبچان و پادشاه ختای مستقل است تا تاتارستان و مغولستان. و ترکستان و بعضی از بلاد توران در حکم اوست. نوشته اند که دوازده هزار دختر باکره در سرای اوست که چهارصد نفر از آنها صاحب منصب اند. کمال عدل در ولایت او شایع است و متاع هیچ ملک را در ولایت نخرند الا مرجان و مروارید و فیروزه و کهرباءشهر خان بالیغ از بناهای قوبلاقاآن دارالملک ختای بوده اکنون که دوصد سال است که آنرا آب خراب کرده بیش بالغ دارالملک شده و چنگیزخان را پیغمبر دانند و دنیارا قدیم و لباس زر خاصۀ پادشاه است. (از انجمن آرای ناصری) (آنندراج) شمس الدین سامی آرد: تعیین نام کلمه که در تواریخ و کتب ادبی اسلامی بسیار آمده مشکل است. در هر حال آن به قسمت شمالی چین نواحی منچوری، مغولستان و ترکستان شرقی اطلاق می شده و ظاهراً قسمتی از سیبری هم تحت این عنوان می آمده. کلمه ’خطا’ یا ’خطان’ نام طایفه ای از طوایف مغول است و این طایفه در اوایل قرن چهارم هجری تحت فرمان ’بولیچی آپواکی’ تمام مغولستان و قسمتی از چین را تصرف کردند همین اوقات نام ختای را بهمه این ممالک وسیع اطلاق کردند و قریب دویست سال فرمانروایی نمودند سپس طایفۀ ’بوشی’ ازطوایف ’مانچو’ بدین سرزمین حمله برد و غالب نواحی آنرا تصرف کرد، در نتیجه یکی از منسوبان خاندان ختای بخطۀ ’چونغاریه’ که ناحیتی است در شمال غربی مغولستان رفت و دولت کوچکی در آنجا تأسیس کرد. ناحیۀ مزبور از جنگلهای بسیار پوشیده بود از این رو این کشور کوچک را ’قره خطا’ نامیدند و ضمناً همین نام را بتمام ممالک وسیع سابق الذکر اطلاق کردند و گاه کشور کوچک اخیر را تنها با نام ’قره’ یاد کردند. (از پاورقی برهان قاطع، ترجمه از قاموس الاعلام ترکی) : سرای ملکت و در وی سرای پردۀ تو چو باغ پر سرو از لعبتان چین و ختای. فرخی. پیش از خروج چنگیزخان ایشان را سری و حاکمی نبوده است و هر قبیله یا دو قبیله جدا جدا بوده اندو با یکدیگر متفق نه و دایم میان ایشان مکاوحات و مخاصمت قائم بوده و بعضی سرقه و زور و فسق و فجور را از مردانگی و یگانگی می دانسته اند و خواسته خان ختای از ایشان می خواسته است و می گرفته و پوشش از جلود کلاب. (از تاریخ جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 65). و قاآن بفرمود تا میان بلاد ختای و موضع مشتاه از چوب و گل دیواری کشیدند و درها برنهادند تا از مسافتی بعید شکاری بسیار بدانجا در آیند بر این شیوه شکار کنند. (از جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 21). فی الجمله چون آن حدود از طغاه پاک شد و تمامت قبایل لشکر او شدندایلچیان به ختای روان کردند و بعد از آن بخویشتن نیز برفت و پادشاه ختای التون خان را بکشت. (از جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 29). فارسیان گویند حکیم هرمس... زمین را بهفت بخش کرده است بر سبیل هفت دایره، یکی در میان و شش در حوالی: اول از طرف جنوب کشور هندوان است، دویم کشور تازیان و یمن و حبش، سیم کشور شام و مصر و مغرب، چهارم که وسط است کشور ایران زمین، پنجم کشور روم و فرنگ و صقلاب، ششم کشور ترک و خزر، هفتم کشور چین و ماچین و ختای و ختن و تبت. (از نزهت القلوب چ دبیرسیاقی ص 19) جانب میان را ایسیای خرد خواندند آن ایران زمین حجاز و یمن و خزر است و جانب بیرون را ایسیای بزرگ خواندند و آن ختای و ختن و ماچین و چین و هند و سند و آن حدود است. (از نزهت القلوب چ دبیرسیاقی ص 20). و بخش زاویۀ مابین شرق و شمال ایشن خوانند قوم ختای و ختن راست. (از نزهت القلوب چ دبیرسیاقی ص 21)
نام ولایتی است بزرگ و مشهور و مشتمل است بر بلاد عظیمه و مدائن قدیمه، دور مملکت ختای (= خطا) یکساله راه و در مدت سیصد سال دور آن مملکت را حصاری محکم از سنگ رخام کشیده اند و تمام کرده اند آن ولایت محدود است از طرف جنوب به چین و تنگتاش و از جانب مغرب به ترکستان و مغول و از جهت شمال به کیماک و دشت قبچان و پادشاه ختای مستقل است تا تاتارستان و مغولستان. و ترکستان و بعضی از بلاد توران در حکم اوست. نوشته اند که دوازده هزار دختر باکره در سرای اوست که چهارصد نفر از آنها صاحب منصب اند. کمال عدل در ولایت او شایع است و متاع هیچ ملک را در ولایت نخرند الا مرجان و مروارید و فیروزه و کهرباءشهر خان بالیغ از بناهای قوبلاقاآن دارالملک ختای بوده اکنون که دوصد سال است که آنرا آب خراب کرده بیش بالغ دارالملک شده و چنگیزخان را پیغمبر دانند و دنیارا قدیم و لباس زر خاصۀ پادشاه است. (از انجمن آرای ناصری) (آنندراج) شمس الدین سامی آرد: تعیین نام کلمه که در تواریخ و کتب ادبی اسلامی بسیار آمده مشکل است. در هر حال آن به قسمت شمالی چین نواحی منچوری، مغولستان و ترکستان شرقی اطلاق می شده و ظاهراً قسمتی از سیبری هم تحت این عنوان می آمده. کلمه ’خطا’ یا ’خطان’ نام طایفه ای از طوایف مغول است و این طایفه در اوایل قرن چهارم هجری تحت فرمان ’بولیچی آپواکی’ تمام مغولستان و قسمتی از چین را تصرف کردند همین اوقات نام ختای را بهمه این ممالک وسیع اطلاق کردند و قریب دویست سال فرمانروایی نمودند سپس طایفۀ ’بوشی’ ازطوایف ’مانچو’ بدین سرزمین حمله برد و غالب نواحی آنرا تصرف کرد، در نتیجه یکی از منسوبان خاندان ختای بخطۀ ’چونغاریه’ که ناحیتی است در شمال غربی مغولستان رفت و دولت کوچکی در آنجا تأسیس کرد. ناحیۀ مزبور از جنگلهای بسیار پوشیده بود از این رو این کشور کوچک را ’قره خطا’ نامیدند و ضمناً همین نام را بتمام ممالک وسیع سابق الذکر اطلاق کردند و گاه کشور کوچک اخیر را تنها با نام ’قره’ یاد کردند. (از پاورقی برهان قاطع، ترجمه از قاموس الاعلام ترکی) : سرای ملکت و در وی سرای پردۀ تو چو باغ پر سرو از لعبتان چین و ختای. فرخی. پیش از خروج چنگیزخان ایشان را سری و حاکمی نبوده است و هر قبیله یا دو قبیله جدا جدا بوده اندو با یکدیگر متفق نه و دایم میان ایشان مکاوحات و مخاصمت قائم بوده و بعضی سرقه و زور و فسق و فجور را از مردانگی و یگانگی می دانسته اند و خواسته خان ختای از ایشان می خواسته است و می گرفته و پوشش از جلود کلاب. (از تاریخ جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 65). و قاآن بفرمود تا میان بلاد ختای و موضع مشتاه از چوب و گل دیواری کشیدند و درها برنهادند تا از مسافتی بعید شکاری بسیار بدانجا در آیند بر این شیوه شکار کنند. (از جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 21). فی الجمله چون آن حدود از طغاه پاک شد و تمامت قبایل لشکر او شدندایلچیان به ختای روان کردند و بعد از آن بخویشتن نیز برفت و پادشاه ختای التون خان را بکشت. (از جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 29). فارسیان گویند حکیم هرمس... زمین را بهفت بخش کرده است بر سبیل هفت دایره، یکی در میان و شش در حوالی: اول از طرف جنوب کشور هندوان است، دویم کشور تازیان و یمن و حبش، سیم کشور شام و مصر و مغرب، چهارم که وسط است کشور ایران زمین، پنجم کشور روم و فرنگ و صقلاب، ششم کشور ترک و خزر، هفتم کشور چین و ماچین و ختای و ختن و تبت. (از نزهت القلوب چ دبیرسیاقی ص 19) جانب میان را ایسیای خرد خواندند آن ایران زمین حجاز و یمن و خزر است و جانب بیرون را ایسیای بزرگ خواندند و آن ختای و ختن و ماچین و چین و هند و سند و آن حدود است. (از نزهت القلوب چ دبیرسیاقی ص 20). و بخش زاویۀ مابین شرق و شمال ایشن خوانند قوم ختای و ختن راست. (از نزهت القلوب چ دبیرسیاقی ص 21)
شمس الدین محمد بن ابراهیم مکنی به ابوعبدالله تتائی مالکی. وی قاضی القضاه مصر و مردی خویشتن دار و فاضل و عفیف و متدین بود. مدتی بکار قضا مشغول شد و سپس آن را ترک گفت و به تدریس و تصنیف پرداخت و در فرایض یدی طولی داشت و پس از سال 940 هجری قمری درگذشت. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1625). در هدیه العارفین وی را محمد بن ابراهیم بن خلیل شمس الدین مالکی قاضی ضبط کرده و نویسد در 942 هجری قمری درگذشت. او راست: البهجهالسنیه. تنویرالمقاله فی شرح الرساله. جواهرالدرر فی حل الفاظالمختصر. خطط السداد و الرشد فی الفروع. فتح الجلیل فی شرح الفاظ الشیخ خلیل. و جز آن. (هدیه العارفین ج 2 ص 236). رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 843 شود یوسف بن حسن. او راست ’الرساله’ که محمد بن ابراهیم آن را بنام ’تنویرالمقاله’ شرح کرده است. (هدیه العارفین ج 2 ص 236)
شمس الدین محمد بن ابراهیم مکنی به ابوعبدالله تتائی مالکی. وی قاضی القضاه مصر و مردی خویشتن دار و فاضل و عفیف و متدین بود. مدتی بکار قضا مشغول شد و سپس آن را ترک گفت و به تدریس و تصنیف پرداخت و در فرایض یدی طولی داشت و پس از سال 940 هجری قمری درگذشت. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1625). در هدیه العارفین وی را محمد بن ابراهیم بن خلیل شمس الدین مالکی قاضی ضبط کرده و نویسد در 942 هجری قمری درگذشت. او راست: البهجهالسنیه. تنویرالمقاله فی شرح الرساله. جواهرالدرر فی حل الفاظالمختصر. خطط السداد و الرشد فی الفروع. فتح الجلیل فی شرح الفاظ الشیخ خلیل. و جز آن. (هدیه العارفین ج 2 ص 236). رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 843 شود یوسف بن حسن. او راست ’الرساله’ که محمد بن ابراهیم آن را بنام ’تنویرالمقاله’ شرح کرده است. (هدیه العارفین ج 2 ص 236)
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 383 تن سکنه است. محصول آنجا غلات، چغندر، توتون و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه آنجا مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 383 تن سکنه است. محصول آنجا غلات، چغندر، توتون و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه آنجا مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ به تکاب. کوهستانی و معتدل و سالم. آب از چشمه و محصول آن غلات و کرچک و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آن جاجیم بافی و راه آن مالرو است. در دو محل به فاصله شش هزارگزی به نام خزائی بالا و پائین مشهور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ به تکاب. کوهستانی و معتدل و سالم. آب از چشمه و محصول آن غلات و کرچک و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آن جاجیم بافی و راه آن مالرو است. در دو محل به فاصله شش هزارگزی به نام خزائی بالا و پائین مشهور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گاوباز شهرستان بیجار. واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری پیرتاج و کنار راه مالرو شاهگدار به گاوباز. این ناحیه در منطقۀ تپه ماهوری واقع، و آب و هوای آن سردسیری و دارای 230 تن سکنه می باشد. اهالی بزبان ترکی تکلم می کنند و آب آن از چشمه و محصولاتش غلات و لبنیات است. شغل اهالی کشاورزی و گله داری و از صنایع دستی، زنان قالیچه و گلیم و جاجیم می بافند. راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان گاوباز شهرستان بیجار. واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری پیرتاج و کنار راه مالرو شاهگدار به گاوباز. این ناحیه در منطقۀ تپه ماهوری واقع، و آب و هوای آن سردسیری و دارای 230 تن سکنه می باشد. اهالی بزبان ترکی تکلم می کنند و آب آن از چشمه و محصولاتش غلات و لبنیات است. شغل اهالی کشاورزی و گله داری و از صنایع دستی، زنان قالیچه و گلیم و جاجیم می بافند. راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
طائفه ای هستند که درکرمان حکومت کرده اند. پس از خوارزمشاهیان از طائفۀقراختای ده نفر در کرمان بحکومت رسیدند نخستین کس از حکام آنان براق بن کلدور و واپسین آنان قطب الدین شاه جهان است. مدت سلطنت آنان از سال 621 هجری قمری تا 706 یعنی هشتاد و شش سال طول کشید. مؤسس این سلسله براق حاجب نام داشت. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 527، 531) (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 4، 63، 72، 78، 99، 188، 192، 194، 390، 448) (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 267، 268)
طائفه ای هستند که درکرمان حکومت کرده اند. پس از خوارزمشاهیان از طائفۀقراختای ده نفر در کرمان بحکومت رسیدند نخستین کس از حکام آنان براق بن کلدور و واپسین آنان قطب الدین شاه جهان است. مدت سلطنت آنان از سال 621 هجری قمری تا 706 یعنی هشتاد و شش سال طول کشید. مؤسس این سلسله براق حاجب نام داشت. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 527، 531) (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 4، 63، 72، 78، 99، 188، 192، 194، 390، 448) (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 267، 268)
از مردم ختا اهل ختا، یکی از طرحهای اساسی و قرار دادی هنرهای تزیینی ایرانی که در قالی و کاشی و تذهیب بکار میرود و آن طرح نموداری است از شاخه درخت یا بوته با گل و برگ و غنچه
از مردم ختا اهل ختا، یکی از طرحهای اساسی و قرار دادی هنرهای تزیینی ایرانی که در قالی و کاشی و تذهیب بکار میرود و آن طرح نموداری است از شاخه درخت یا بوته با گل و برگ و غنچه
از مردم ختا، یکی از طرح های اساسی و قراردادی هنرهای تزیینی ایرانی که در قالی و کاشی و تذهیب به کار رود و آن طرح نموداری است از شاخه درخت یا بوته با گل و برگ و غنچه
از مردم ختا، یکی از طرح های اساسی و قراردادی هنرهای تزیینی ایرانی که در قالی و کاشی و تذهیب به کار رود و آن طرح نموداری است از شاخه درخت یا بوته با گل و برگ و غنچه