جدول جو
جدول جو

معنی خبرجل - جستجوی لغت در جدول جو

خبرجل
(خَ بَ جَ)
کلنگ. (از منتهی الارب) (متن اللغه) (معجم الوسیط)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ دَ دَ / دِ)
جویندۀ خبر. آنکه کسب خبر کند، خبرگیر برای جاسوسی. جاسوس
لغت نامه دهخدا
(حَ بَ جَ)
أو حبرکل سطبرلب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ جَ)
نوعی از مرغ باشد که شیرازیان کورکور گویندش، یک نوع ملخ بی بال است که آنرا گرفته با نمک پزند و خورند. (از برهان قاطع) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
زاغ، زغن، کلاغ
فرهنگ واژه مترادف متضاد