جدول جو
جدول جو

معنی خباث - جستجوی لغت در جدول جو

خباث
(خَ ثِ)
این کلمه معدول از ’خبثه’ و لازم النداء است و بصورت ’یا خباث’، به معنی ’ای زن خبیث’ بکار میرود. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از متن اللغه) (از منتهی الارب) (از البستان)
لغت نامه دهخدا
خباث
هر نوتار
تصویری از خباث
تصویر خباث
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خباط
تصویر خباط
اشتباه، مانند شدن چیزی به چیز دیگر در نظر انسان، یکی را به جای دیگری گرفتن، کاری به غلط انجام دادن، سهو، خطا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خباز
تصویر خباز
نانوا، آنکه نان می پزد و می فروشد، نان فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خباک
تصویر خباک
چهاردیواری بدون سقف برای نگه داری چهارپایان، برای مثال خدنگش بیشه بر شیران کند تنگ / کمندش دشت بر گوران خباکا (رودکی - ۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خباثت
تصویر خباثت
بدجنسی، بدذاتی، پلیدی، ناپاکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خبایث
تصویر خبایث
خبیث ها، پلیدی ها، جمع واژۀ خبیث
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خبال
تصویر خبال
فساد، تباهی، نقصان، رنج، دیوانگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخباث
تصویر اخباث
یاران خبیث جمع کردن، با مردم خبیث همنشین شدن، خبث آموختن، پلید کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ یِ ءَ)
مصدر دیگر خبث است. (از تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از متن اللغه) (از معجم الوسیط) (از منتهی الارب). رجوع به خبث و خباثت شود
لغت نامه دهخدا
(خَ / خِ ثَ)
پلیدی. ناپاکی. (ناظم الاطباء) (از ترجمان عادل بن علی) (دهار) :
سخن چون زر پخته بی خبائث گردد و صافی
چو او را خاطر دانا به اندیشه بپالاید.
ناصرخسرو.
، بدکاری. بدعملی، بدذاتی. بدجنسی، بی آبرویی. بی شرفی، حقارت. پستی، نجاست. (از ناظم الاطباء). رجوع به خباثه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ / سِ دَ هََ دَ / دِ)
یاران خبیث جمع کردن.
لغت نامه دهخدا
تصویری از خباز
تصویر خباز
نان پز، نانوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خباس
تصویر خباس
پروه (غنیمت)، شیر بیشه، بنده، ستمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شباث
تصویر شباث
چنگک، چنگال باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبار
تصویر خبار
جمع خبار، زمین های نرم، سوراخ های کلاکموش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خباب
تصویر خباب
جوش دریا، آشوب دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خناث
تصویر خناث
جمع خنثی، نرمادگان، بی خایگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خباط
تصویر خباط
مرضی است جنون گونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خباش
تصویر خباش
گرد آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبثا
تصویر خبثا
جمع خبیث، هر نوتاران جمع خبیث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبال
تصویر خبال
فساد، تباهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبایث
تصویر خبایث
جمع خبیث پلیدی ناپاکها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبائث
تصویر خبائث
پلید شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خابث
تصویر خابث
کر بز، فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
هرنو تار ناخوشایند گناک پلید نجس ناپاک مقابل طیب، زشت سیرت بد فطرت بد نیت، جمع اخباث خبثاء خبثه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخباث
تصویر اخباث
جمع خبیث، پلیدی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خباثت
تصویر خباثت
هرنوت پلیدی پلید گرایی زشتخواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خباثه
تصویر خباثه
هرنوت پلیدی پلید گرایی زشتخواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کباث
تصویر کباث
میوه درخت اراک میوه چوج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خباثت
تصویر خباثت
((خَ ثَ))
پلیدی، ناپاکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خبیث
تصویر خبیث
ناپاک، پلید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خباثت
تصویر خباثت
ناپاکی، پلیدی
فرهنگ واژه فارسی سره
بدجنسی، بدسرشتی، بدنهادی، پست فطرتی، پلیدی، شرارت، بدجنس شدن، بدطینت گشتن، پلیدشدن، پلیدی، ناپاکی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پلیدی، بدخوٰاهی
دیکشنری اردو به فارسی