جدول جو
جدول جو

معنی خاچیک - جستجوی لغت در جدول جو

خاچیک
نام دهی است از دهستان سهندآباد بخش بستان آباد شهرستان تبریز در 26 هزارگزی جنوب بستان آباد و 17 هزارگزی شوسۀ بستان آباد به تبریز، محلی است کوهستانی و سردسیر و سکنۀ آن 343 تن، مذهبشان شیعه و زبان ترکی است، آب آن از رود سهندآباد است ومحصول غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه آنجا مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان شهر خواست بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 7 هزارگزی شمال ساری و 2 هزارگزی باختر راه فرح آباد، ناحیه ای است واقع در دشت با آب و هوای معتدل و مرطوب و مالاریائی، سکنۀ آن 200 تن و مذهبشان شیعه و زبانشان مازندرانی و فارسی است، آب آنجا از چشمه و محصولات برنج و غلات و صیفی است شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)، رابینو این ناحیه را از بخش شهر خواست متعلق به فرح آباد نقل می کند، (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 120 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
دهی است از دهستان سرولایت شهرستان نیشابور. واقع در 21 هزارگزی جنوب باختری چکنه بالا. ناحیه ای است کوهستانی و معتدل. دارای 357 تن سکنه که شیعی مذهب و فارسی زبانند. این ده از قنات مشروب میشود، و محصولاتش غلات میباشد. اهالی به کشاورزی و کرباس بافی گذران میکنند. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
صحرای وسیع. (فرهنگ شعوری). کلمه دیگر در خرجیک. (یادداشت بخط مؤلف) :
ای بر همه قحبگان گیتی سرجیک
کون تو فراختر زسیصد خرچیک.
فرالاوی
لغت نامه دهخدا
عصیده، خوش نرم، کوله، (زمخشری)، معجون و ریچاری که از عسل سازند و شیرۀانگور و شیره ای که از مویز سازند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است از دهستان توابع کجور بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع در 4 هزارگزی جنوب باختری کجور. محلی است کوهستانی و سردسیر و سکنۀ آن 4000 تن. مذهبشان شیعه و زبانشان گیلکی و فارسی و آب آنجا از چشمه و رود خانه محلی. محصولات آنجا غلات و لبنیات و ارزن است و شغل اهالی زراعت و گله داری است. عده ای از اهالی آنجا در زمستان بشغل خبازی در طهران اشتغال دارند. راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
نام سابق دهکده ای که امروز آن راحبیب آباد (در کنار چشمه آب) گویند. (سفرنامۀ رابینو ص 28 و 108 بخش انگلیس). و رجوع به حبیب آباد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاچیک
تصویر کاچیک
ریچاری که از عسل سازند، شیره انگور شیره مویز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاچیک
تصویر کاچیک
شیره انگور، شیره مویز
فرهنگ فارسی معین
کادو چیز خوب، تنقلاتی که بیشتر مورد استفاده ی کودکان است
فرهنگ گویش مازندرانی
بستن چشم، از توابع دهستان شهر خواست واقع در منطقه ی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
بازی سرگرمی
فرهنگ گویش مازندرانی
خوراکی بچه ها، سوغات، چیز خوب، ارمغان، هدیه، چیز خوب و در اصطلاح به تنقلاتی گویند که
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان واقع در منطقه ی کجور، نام یکی از روستاهای
فرهنگ گویش مازندرانی