جدول جو
جدول جو

معنی خانمی - جستجوی لغت در جدول جو

خانمی
(نُ)
قریه ای است بفاصله 32 هزارگزی جنوب شرق حکومت درجۀ اول آنچه مربوط بحکومت کلان شبرغان و متعلق بولایت مزارشریف و واقع بین خط 66 درجه و 22 دقیقه و 29 ثانیۀ طول البلد شرقی و خط 36 درجه و 49 دقیقه و 46 ثانیۀ عرض البلد شمالی. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
خانمی
(نُ)
نام قسمی هندوانۀ بیضوی شکل با تخمهای کوچک و پوست سبز میباشد
لغت نامه دهخدا
خانمی
((نُ))
ویژگی زنی که دارای شخصیت و بزرگواری و بزرگ منشی باشد
تصویری از خانمی
تصویر خانمی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خانگی
تصویر خانگی
مربوط به خانه مثلاً لوازم خانگی،
ویژگی حیوانی که در خانه تربیت شده است مثلاً کبوتر خانگی، مرغ خانگی،
تهیه شده در خانه مثلاً نان خانگی، شراب خانگی ام بس، می مغانه بیار / حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع (حافظ - ۵۹۰)
فرهنگ فارسی عمید
نوعی گل دوزی که تکه های کوچک پارچه های رنگارنگ را در کنار هم دوخته و در میانۀ آن ها با ابریشم رنگین گل دوزی کنند
فرهنگ فارسی عمید
(دِ)
شاعری است از اهل قزوین. صادقی کتابدار در بارۀ وی نویسد: نامرادی بود خدمتکار و سرتراش و شعر نیز می گفته است و در مجمع الخواص رباعیی از او در بیان عاشقی مولانا کسی و معشوقی گور کن اوغلی نقل شده است. (ترجمه مجمع الخواص ص 266)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دره کوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 15 هزارگزی خاوری چقلوندی و ششهزار گزی جنوب راه شوسۀ خرم آباد به چقلوندی، ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و مالاریایی، دارای 120 تن سکنه که شیعی مذهب و لکی و لری و فارسی زبانند، این ده از چشمۀ ده تپه دارتوت مشروب میشود، محصولاتش غلات و صیفی و لبنیات است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند، از صنایع دستی زنان فرش و سیاه چادر بافی است، راه مالرو و ساکنین از طایفۀ بیرالوند بوده و زمستان به قشلاق میروند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان گوغر بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 17 هزارگزی شمال باختری بافت، سر راه مالرو گوغر به بافت میباشد. محلی است کوهستانی و سردسیر و سکنۀ آن 126 تن مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی است آب آنجا از چشمه است و محصول آنجا غلات و حبوبات است و شغل اهالی زراعت و صنعت دستی آن قالی بافی است. راه آنجا مالرو میباشد و ساکنانش از طایفۀ افشار هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
عمل خادم. کیفیت خادم. خدمتکاری: بزیست و به آب خود بازآمد و در خادمی هزاربار نیکوتر از آن شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 382).
ای حجت زمین خراسان بشعر زهد
جز طبع عنصریت نشایدبخادمی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(زِ)
ابوالفضل خازمی یا حازمی. منجم احکامی بغداد است که از اجتماع کواکب سبعه در برج میزان سال 582 هجری قمری حکم نمود که بادی شدید می وزد و تمام عالم خراب می گردد. اغلب به حکمش اذعان نمودند ودر افواه سائر گشت که مردم هلاک خواهند شد. شرف الدولۀ عسقلانی خازمی را تکذیب کرد چه وی مردی دقیق و باهوش بود و اعلام داشت که بهیچ وجه ضرری نخواهد رسید و اثری بروز نخواهد کرد و مردم را وعده داد بر اینکه در شب موعود که خازمی گفته است اندک نسیمی هم نخواهد وزید. مردم گوش نکردند و از ترس شروع بتهیۀ سرداب وزیر زمینهائی در زمین ها و اراضی سست و مغاره ها در بلاد کوهستانی کردند تا آنکه خود را از آن باد موعود حفظ نمایند. چون روز موعود که در ایام تابستان بود رسید بهیچ وجه نسیمی هم نوزید و حکم خازمی خطا شد و درهجو وی ابوالغنائم واسطی شعر گفت. (از گاهنامۀ طهرانی سال 1310 ص 61). و رجوع به جازمی ابوالفضل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
متعلق و منسوب بخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
((نِ یا نَ))
منسوب و مربوط به خانه، آن چه در خانه تهیه کنند، حیوانی که در خانه نگهداری شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
محلّيّة الصّنع
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
Homeliness, Homely, Homey
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
caractère domestique, domestique, confortable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
가정적인 , 아늑한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
домашность , домашний , уютный
دیکشنری فارسی به روسی
خانگی، داخلی، خانگی بودن
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
خانگی , گھریلو
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
গৃহজাতীয়তা , গৃহস্থ , আরামদায়ক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
utulivu wa nyumbani, wa nyumbani, starehe
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
evsellik, evcil, ev gibi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
домашність , домашній , затишний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
domowość, domowy, przytulny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
ביתיות , ביתי , נעים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
घरेलूपन , घरेलू
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
keharmonisan rumah, rumah tangga, nyaman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
ความเป็นบ้าน , บ้าน , สบาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
huiselijkheid, huiselijk, gezellig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
Heimeligkeit, heimisch, gemütlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
homilidad, hogareño, acogedor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
familiarità, casalingo, accogliente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
homilidade, caseiro, acolhedor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
乡土气息 , 家庭的 , 舒适的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خانگی
تصویر خانگی
家庭的雰囲気 , 家庭的 , 居心地の良い
دیکشنری فارسی به ژاپنی