نام شطی است، ابوریحان بیرونی در التفهیم چنین آورده: اما اقلیم اول ازمشرق زمین چین آغازد و بر دره های چین بگذرد و این جویهاست که از دریا کشتیها برآرند ببارگاهها چون خانجو و خانفو و مانند آن، (از التفهیم چ همایی ص 198)
نام شطی است، ابوریحان بیرونی در التفهیم چنین آورده: اما اقلیم اول ازمشرق زمین چین آغازد و بر دره های چین بگذرد و این جویهاست که از دریا کشتیها برآرند ببارگاهها چون خانجو و خانفو و مانند آن، (از التفهیم چ همایی ص 198)
عبدالعزیز بن امین، وی فرزند محمد امین خانجی است، او راست:بدایع الخیال که برگزیده ای است از مبتکرات فیلسوف روسی تولستوی، این کتاب بوسیلۀ او و اسماعیل یوسف الدوری بزبان عربی برگردانده شد و در مطبعۀ صباح بسال 1336 هجری قمری (1918 میلادی) در 100 صفحه به چاپ رسید، (از معجم المطبوعات)، رجوع به خانجی محمد امین شود
عبدالعزیز بن امین، وی فرزند محمد امین خانجی است، او راست:بدایع الخیال که برگزیده ای است از مبتکرات فیلسوف روسی تولستوی، این کتاب بوسیلۀ او و اسماعیل یوسف الدوری بزبان عربی برگردانده شد و در مطبعۀ صباح بسال 1336 هجری قمری (1918 میلادی) در 100 صفحه به چاپ رسید، (از معجم المطبوعات)، رجوع به خانجی محمد امین شود
نام قبرستانی است بهرات و گور امیرعبدالواحد بن مسلم و ابونصر بن ابی جعفر بن اسحاق الهروی به آنجاست. ابونصر از بزرگان صوفی بوده و بنابر قول جامی در نفحات الانس وی بخدمت سیصد پیر رسیده و مدتها در مکه و مدینه و بیت المقدس بعبادت و ریاضت گذران کرده وعمر او بوقت مرگ 124 سال بوده است. (از حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 2 ص 317). رجوع به خانچه باد شود
نام قبرستانی است بهرات و گور امیرعبدالواحد بن مسلم و ابونصر بن ابی جعفر بن اسحاق الهروی به آنجاست. ابونصر از بزرگان صوفی بوده و بنابر قول جامی در نفحات الانس وی بخدمت سیصد پیر رسیده و مدتها در مکه و مدینه و بیت المقدس بعبادت و ریاضت گذران کرده وعمر او بوقت مرگ 124 سال بوده است. (از حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 2 ص 317). رجوع به خانچه باد شود
نام شهری است که در جنگ نریمان با پسرفغفور چین محل جمعآوری لشکر نریمان شد: نیارست بودن در آن دشت کس نشستند یکروزه ره باز پس بر آن مرز شهری دلارام بود که آن شهر را خامجو نام بود در آن شهر لشکربیاراستند ز هر گوشه دیگر سپه خواستند، (گرشاسب نامه چ حبیب یغمائی سال 1317 هجری شمسی ص 373)
نام شهری است که در جنگ نریمان با پسرفغفور چین محل جمعآوری لشکر نریمان شد: نیارست بودن در آن دشت کس نشستند یکروزه ره باز پس بر آن مرز شهری دلارام بود که آن شهر را خامجو نام بود در آن شهر لشکربیاراستند ز هر گوشه دیگر سپه خواستند، (گرشاسب نامه چ حبیب یغمائی سال 1317 هجری شمسی ص 373)
پروانه، (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 14) : بشب آتش بعالم این چنین بوده دگر باره که بستد آتش میر مغل از موج رانجو را، شیخ آذری (از شعوری)، اما به این معنی در جای دیگر دیده نشد
پروانه، (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 14) : بشب آتش بعالم این چنین بوده دگر باره که بستد آتش میر مغل از موج رانجو را، شیخ آذری (از شعوری)، اما به این معنی در جای دیگر دیده نشد
جزیره و آداک. (ناظم الاطباء). ابخوست. جزیره: در شب هجران سرشک دیده ام دریا شده همچو انجو جسم لاغر در میان آب ماند. ابوالمعالی (از شعوری ج 1 ورق 126 الف).
جزیره و آداک. (ناظم الاطباء). ابخوست. جزیره: در شب هجران سرشک دیده ام دریا شده همچو انجو جسم لاغر در میان آب ماند. ابوالمعالی (از شعوری ج 1 ورق 126 الف).
گوی باشد که طفلان بجهت جوزبازی کنند و مشتی از جوز بدست گرفته در آن میان اندازند، (برهان قاطع)، گوی کوچک است که کودکان در جوزبازی جوز را درمیان آن بیندازند و از جفت و طاق آن برد و باخت کنند، (انجمن آرای ناصری) (آنندراج)، حفره ای که در بازی گوز کنند و گوز را غلطانند تا در آن افتد، مغاکی که در آن گوز اندازند ببازی، مغاکچه ای که کودکان گاه گوز باختن کنند و آنگاه چیره باشند بر حریف که گوزشان در آن مغاک افتد و بعربی مزدات گویند: بسلامت چو بمن بازرسی ای فرزند راست غلطد بسوی خانج همه گوز پدر، سوزنی
گَوی باشد که طفلان بجهت جوزبازی کنند و مشتی از جوز بدست گرفته در آن میان اندازند، (برهان قاطع)، گوی کوچک است که کودکان در جوزبازی جوز را درمیان آن بیندازند و از جفت و طاق آن برد و باخت کنند، (انجمن آرای ناصری) (آنندراج)، حفره ای که در بازی گوز کنند و گوز را غلطانند تا در آن افتد، مغاکی که در آن گوز اندازند ببازی، مغاکچه ای که کودکان گاه گوز باختن کنند و آنگاه چیره باشند بر حریف که گوزشان در آن مغاک افتد و بعربی مِزدات گویند: بسلامت چو بمن بازرسی ای فرزند راست غلطد بسوی خانج همه گوز پدر، سوزنی
دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 61 هزارگزی شمال باختری مشهد و یکهزار گزی جنوب راه قدیمی مشهد به قوچان، ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 51 تن سکنه که شیعی مذهب و فارسی و کرد زبانند، این ده از قنات مشروب میشود، محصولاتش غلات و چغندر و لوبیاست، اهالی به کشاورزی و مالداری گذران میکنند و راه مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) قصبه ای است در جنوب لارستان و در شمال شرقی بندرعباس و از آنجا در حدود 150 هزارگز فاصله دارد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2020)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 61 هزارگزی شمال باختری مشهد و یکهزار گزی جنوب راه قدیمی مشهد به قوچان، ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 51 تن سکنه که شیعی مذهب و فارسی و کرد زبانند، این ده از قنات مشروب میشود، محصولاتش غلات و چغندر و لوبیاست، اهالی به کشاورزی و مالداری گذران میکنند و راه مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) قصبه ای است در جنوب لارستان و در شمال شرقی بندرعباس و از آنجا در حدود 150 هزارگز فاصله دارد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2020)