معنی رانجو رانجو پروانه، (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 14) : بشب آتش بعالم این چنین بوده دگر باره که بستد آتش میر مغل از موج رانجو را، شیخ آذری (از شعوری)، اما به این معنی در جای دیگر دیده نشد لغت نامه دهخدا