جدول جو
جدول جو

معنی خامسوزی - جستجوی لغت در جدول جو

خامسوزی
حالت خام سوز
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
سکوت، سخن نگفتن، برای مثال دو چیز طیرۀ عقل است دم فروبستن / به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی (سعدی - ۵۳)، از میان رفتن شعله، گرمی، روشنایی یا جریان برق چیزی
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی چیزی که از حرارت زیاد ظاهرش سوخته و باطنش خام باشد مثل گوشت، برای مثال دل را ز درد و داغ به تدریج پخته کن / هش دار، خام سوز نسازی کباب را (صائب - لغت نامه - خام سوز)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودسوزی
تصویر خودسوزی
خودکشی با آتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امروزی
تصویر امروزی
مربوط به امروز، مطابق معمول زمان، باب روز، مد روز
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
نان خمیرناکرده. (آنندراج). نان فطیر. (ناظم الاطباء) (اشتنگاس)
لغت نامه دهخدا
نام گیاهی است، در تحفۀ حکیم مؤمن آمده است: ’خاما’بیونانی بمعنی ’زمین’ و ’سوقی’ بمعنی ’انجیر’ است وآن نباتی است بی ساق و بی گل و شاخهای او پرشیر و بقدر چهار انگشت و منبسط بر روی زمین بهیأت استداره و برگش شبیه به برگ عدس و در نحت برگ ثمر مستدیری و بیخش باریک، در سیم گرم و خشک و تند و جالی و ملین طبعو مسهل اخلاط غلیظه و خوردن قدر قلیل او با نان مسقطبواسیر و ضماد شاخ و طلای شیر او جهت اسقاط اقسام ثآلیل و خیلان و گزیدن عقرب و اورام بلغمی و اکتحال او با عسل جهت رفع آثار قرحۀ چشم و ظلمت بصر و ابتداء نزول آب و حمول او با شیر آب جهت درد رحم نافع و مضرسینه و مصلحش کتیرا و قدر شربتش یک قیراط است، (از تحفۀ حکیم مؤمن)، رجوع به ضریر انطاکی ص 139 شود
لغت نامه دهخدا
چیزی که از بالا سوخته باشد و اندرون آن خام باشد، (آنندراج)، آنچیز که بر اثر تندی آتش ظاهرش سوزد ولی درون و باطنش خام ماند:
از تنور گرم مالیخولیای مهتری
حاسدان جاه او را خامسوز آید فطیر،
سوزنی،
خوانچه جهان نهاده بر مجمر خام سوز دل
تا چو پری خیال تو رقص کند ببوی آن،
سیف اسفرنگی،
ساقی نیم مست من باده لبالب آزما
نقل معاشران کنم این دل خامسوز را،
امیرخسرو دهلوی،
جگر کباب شود لیک خام سوز شود
در او گهی که کند زودتر اثر آتش،
ولی دشت بیاضی،
تیز است آتش ای دل دیوانه دورتر
هشدار خام سوز نسازی کباب را،
ظهوری،
دل را ز درد و داغ بتدریج پخته کن
هشدار خام سوز نسازی کباب را،
صائب،
لاله می نازد به داغ خام سوز خویشتن،
رضی دانش،
چنان ز شوق تو جوشد در استخوانم مغز
که خام سوز بود هر کباب در نظرم،
مسیح کاشی،
در مثل گویند خاتونان خوز
خام نیکوتر بسی تا خام سوز،
مرحوم دهخدا،
،
کماج یا خاگینه ای که بر روی زغال افروخته پخته و کباب شده باشد، هر گوشتی که بواسطۀ برشتگی بسیار سیاه شده باشد، (ناظم الاطباء) (اشتنگاس)، پوست خام، (ناظم الاطباء) (اشتنگاس) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 365)، پوستی که بروی زین کشیده شده، (ناظم الاطباء) (اشتنگاس)
لغت نامه دهخدا
(خوَدْ / خُدْ)
اشتعال خودبخود. بدون مادۀ اشتعال مشتعل بودن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
عمل دامساز
لغت نامه دهخدا
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
سخن ناگفتن، بی سخنی، عدم تکلم، بی کلام بودن
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به امروز امروز ین، باب روز مد، آنکه مطابق معمول عصر رفتار کند: فلان مرد امروزی است، تازه جدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
سکوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امروزی
تصویر امروزی
معاصر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خارسازی
تصویر خارسازی
اهانت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
Extinguishment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
extinction
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
การดับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
kuzimwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
sönme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
소멸
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
消火
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
כיבוי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
अग्निशमन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
pemadaman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
Erlöschung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
dooftoestand
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
extinción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
estinzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
extinção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
熄灭
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
wygaszenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
гасіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
уничтожение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
নিভিয়ে ফেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی