جدول جو
جدول جو

معنی خاطرجمع - جستجوی لغت در جدول جو

خاطرجمع
(طِ جَ)
مقابل پریشان خاطر. (آنندراج). مقابل پریشان خیال. مطمئن. بی تشویش. دل آسوده. فارغ بال. آسوده خاطر
لغت نامه دهخدا
خاطرجمع
((~. جَ))
آسوده، بی تشویش
تصویری از خاطرجمع
تصویر خاطرجمع
فرهنگ فارسی معین
خاطرجمع
آسوده، آسوده خاطر، بی تشویش، بی دغدغه، فارغ البال، مطمئن
متضاد: پریشان خاطر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاطر جمع
تصویر خاطر جمع
مطمئن، آسوده خاطر
فرهنگ فارسی عمید
(طِ جَ)
خاطرجمع بودن. اطمینان
لغت نامه دهخدا
(بِ زَ دَ)
اطمینان پیدا کردن. مطمئن شدن
لغت نامه دهخدا
(بِ تَ)
مطمئن بودن. حتم داشتن
لغت نامه دهخدا
تصویری از خاطر جمع
تصویر خاطر جمع
آسوده دل دل آسوده بی تشویش مطمئن آسوده خاطر: (خاطر جمع بود که موفق خواهدشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاطر جمعی
تصویر خاطر جمعی
خاطر جمع بودن اطمینان آسودگی خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
آسودگی، اطمینان، بی تشویشی، اطمینان خاطر، اعتماد، راحتی، وثوق
متضاد: پریشان خاطری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خاطرنواز، دل نواز
متضاد: خاطرآزار
فرهنگ واژه مترادف متضاد