معنی خاطر جمع - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خاطر جمع
خاطر جمع
- خاطر جمع
- آسوده دل دل آسوده بی تشویش مطمئن آسوده خاطر: (خاطر جمع بود که موفق خواهدشد)
فرهنگ لغت هوشیار
خاطرجمع
- خاطرجمع
- مقابل پریشان خاطر. (آنندراج). مقابل پریشان خیال. مطمئن. بی تشویش. دل آسوده. فارغ بال. آسوده خاطر
لغت نامه دهخدا
خارج جمع
- خارج جمع
- مستغل و املاک مفروز و موضوع از طومارجمعبندی. (ناظم الاطباء). اضافاتی که بستگی بمجموعه ای دارد ولی در جمع آن مجموعه رأساً داخل نمیباشد
لغت نامه دهخدا
خاطرجمعی
- خاطرجمعی
- آسودگی، اطمینان، بی تشویشی، اطمینان خاطر، اعتماد، راحتی، وثوق
متضاد: پریشان خاطری
فرهنگ واژه مترادف متضاد