- خاطب
- کسی که خطبه بخواند
معنی خاطب - جستجوی لغت در جدول جو
- خاطب
- خطیب، خواستگار، عاقد
- خاطب ((طِ))
- خطیب، سخنران، جمع خطباء، خواستگار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیننده، شنونده
بهم خطاب کردن
به هم خطاب کردن، با هم سخن رو در رو گفتن
کسی که دیگری با او سخن می گوید، طرف خطاب و صحبت
روبرو سخن گوینده، خشم و عتاب کننده
Listenership
audiência
Zuhörerschaft
słuchalność
аудитория
аудиторія
luisterpubliek
audiencia
auditoire
pubblico
श्रोता समुदाय
শ্রোতা সম্প্রদায়
khalayak
dinleyici kitlesi
청취자 집단
umati wa wasikilizaji
กลุ่มผู้ฟัง
جماعة السّامعين
سامعین
رنگ تیره تیره رنگین
جمع کننده هیزم