جدول جو
جدول جو

معنی خاشگل - جستجوی لغت در جدول جو

خاشگل
خوشگل و زیبا، کسی که گل و سرشتش خوش و خوب است
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوشگل
تصویر خوشگل
زیبا، قشنگ
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین که در 18 هزارگزی مرکز بخش و در 12 هزارگزی راه عمومی واقع است. ناحیه ای است سردسیر و دارای 220 تن سکنه و آب آن از قنات و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و میوه و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و گلیم و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ساکنین کرد آن از طایفۀ جلیلوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ گِ)
قشنگ. هجیر. زیبا. وجیه. شکیل. صبیح. خوبرو. (یادداشت مؤلف). مقابل بدگل.
- امثال:
خوشگلها در دالان بدگلها گریه می کنند.
مبارک خوشگل بود آبله هم درآورد، کنایه از بد بدنبال بد آوردن است
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوشگل
تصویر خوشگل
زیبا، قشنگ، شکیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشگل
تصویر خوشگل
((~. گِ))
زیبا، قشنگ
فرهنگ فارسی معین
قوزک و تاندوم های پشت زانو
فرهنگ گویش مازندرانی