معنی خاسگار - جستجوی لغت در جدول جو
خاسگار
خواستگار
ادامه...
خواستگار
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر باسکار
باسکار
(دخترانه)
قدرتمند، توانمند در بحث و استدلال (نگارش کردی: باسکار)
ادامه...
قدرتمند، توانمند در بحث و استدلال (نگارش کردی: باسکار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر سازگار
سازگار
سازش کننده، موافق، هماهنگ، سازگر
ادامه...
سازش کننده، موافق، هماهنگ، سازگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پاسیار
پاسیار
پایور شهربانی مانند سرهنگ ارتش
ادامه...
پایور شهربانی مانند سرهنگ ارتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پاسدار
پاسدار
پاس دارنده، نگهبان، مراقب
ادامه...
پاس دارنده، نگهبان، مراقب
فرهنگ فارسی عمید
خانگاه
خانه سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند
ادامه...
خانه سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خاصگان
خاصگان
ندیمان، نزدیکان
ادامه...
ندیمان، نزدیکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خاستگاه
خاستگاه
جای بلند شدن
ادامه...
جای بلند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خاردار
خاردار
صاحب خار
ادامه...
صاحب خار
فرهنگ لغت هوشیار
خانوار
مجموع افرای که در یک خانه زیست کنند واحدی که شامل پدر و مادر و فرزندان آنان است
ادامه...
مجموع افرای که در یک خانه زیست کنند واحدی که شامل پدر و مادر و فرزندان آنان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خواستگار
خواستگار
خواهنده طالب، طالب زناشویی
ادامه...
خواهنده طالب، طالب زناشویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خامکار
خامکار
بی تجربه، کار ناآزموده
ادامه...
بی تجربه، کار ناآزموده
فرهنگ لغت هوشیار
خاویار
تخم انواع مختلف ماهی اسیپنسر یا سگ ماهی است که بصورت ماده غذائی در آمده است
ادامه...
تخم انواع مختلف ماهی اسیپنسر یا سگ ماهی است که بصورت ماده غذائی در آمده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خالدار
خالدار
فندین پیسه دار پرش
ادامه...
فندین پیسه دار پرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خواستار
خواستار
احضار، دادخواه
ادامه...
احضار، دادخواه
فرهنگ لغت هوشیار
خنگسار
کسی که همه موهای سرش سفید شده باشد سر سفید، شوره که از آن باروت سازند
ادامه...
کسی که همه موهای سرش سفید شده باشد سر سفید، شوره که از آن باروت سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر داستار
داستار
دلال سمسار
ادامه...
دلال سمسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خاکسار
خاکسار
خاک مانند، خاک آلود
ادامه...
خاک مانند، خاک آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پاسپار
پاسپار
لگد کوب، پایمال شده
ادامه...
لگد کوب، پایمال شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سازگار
سازگار
اجابت کننده، سازنده، موافق، سازش کننده
ادامه...
اجابت کننده، سازنده، موافق، سازش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر باستار
باستار
(مبهمات) فلان بهمان. یا با ستار و بیستار. فلان و بهمان
ادامه...
(مبهمات) فلان بهمان. یا با ستار و بیستار. فلان و بهمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پاسدار
پاسدار
نگهبان، مراقب، پاسبان
ادامه...
نگهبان، مراقب، پاسبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پاسگاه
پاسگاه
جای پاسبان، جای دیده بانان
ادامه...
جای پاسبان، جای دیده بانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پاسگذار
پاسگذار
سپاسگزار، شکور، شاکر
ادامه...
سپاسگزار، شکور، شاکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پاسگزار
پاسگزار
شکور شاکر شکر گزار حقگزار
ادامه...
شکور شاکر شکر گزار حقگزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پاسوار
پاسوار
سوارپا پیاده جلد و چابک
ادامه...
سوارپا پیاده جلد و چابک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پاسیار
پاسیار
سرهنگ شهربانی
ادامه...
سرهنگ شهربانی
فرهنگ لغت هوشیار
اسگذار
برید و پیکی که منزل بمنزل فرود آید و اسب خود را عوض کند، کیسه و خریطه حاوی نامه های پیک
ادامه...
برید و پیکی که منزل بمنزل فرود آید و اسب خود را عوض کند، کیسه و خریطه حاوی نامه های پیک
فرهنگ لغت هوشیار
اسگدار
برید و پیکی که منزل بمنزل فرود آید و اسب خود را عوض کند، کیسه و خریطه حاوی نامه های پیک
ادامه...
برید و پیکی که منزل بمنزل فرود آید و اسب خود را عوض کند، کیسه و خریطه حاوی نامه های پیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خواستار
خواستار
متقاضی
ادامه...
متقاضی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر سازگار
سازگار
منطبق
ادامه...
منطبق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر خانگاه
خانگاه
خانقاه
ادامه...
خانقاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر خاستگاه
خاستگاه
مبدا
ادامه...
مبدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر پاسدار
پاسدار
محافظ
ادامه...
محافظ
فرهنگ واژه فارسی سره
خاسگاری هاکردن
خواستگاری کردن
ادامه...
خواستگاری کردن
فرهنگ گویش مازندرانی