جدول جو
جدول جو

معنی خارزن - جستجوی لغت در جدول جو

خارزن(وَ)
کسی که خارکنی می کند. خارکن. رجوع به خارکن در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
خارزن(زَ)
دهی است از بخش حومه شهرستان نائین واقع در 12 هزارگزی باختر نائین و 2 هزارگزی راه اردستان به نائین محلی است جلگه ای و معتدل و سکنۀ آنجا 126 تن زبانشان فارسی و مذهبشان شیعه است. آب آنجا از قنات و محصولات آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و راه ماشین رو میباشد. (نقل از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاربن
تصویر خاربن
بوتۀ خار، برای مثال گردش گیتی گل رویش بریخت / خاربنان بر سر خاکش برست (سعدی - ۱۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارکن
تصویر خارکن
کسی که کارش کندن خار از بیابان و فروختن آن است، خارکش، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مثال سرود خارکن از عندلیب نیست عجب / که مدتی سروکارش نبوده جز با خار (ظهیرالدین فاریابی - ۹۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تارزن
تصویر تارزن
کسی که تار می نوازد، نوازندۀ تار
فرهنگ فارسی عمید
(رُ)
سرکش. فرارکننده. خارین. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 373)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
هر چیز سرکش و فرارکننده. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 373) شاهدی برای این معنی نیافتیم
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ناحیه ای است از نواحی پشت نیشابور و آن را خارزنگ نیز می نامند، از این ناحیه جماعتی از اهل علم و ادب برخاسته اند که از ایشان است احمد بن محمد صاحب کتاب التکمله در لغت و نیز یوسف بن الحسن بن یوسف بن محمد بن ابراهیم بن اسماعیل خارزنجی است که از فضلای زمان است. (از معجم البلدان به اختصار ج 3 ص 386) (قاموس الاعلام ج 3 ص 2010)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام نوائی است از الحان موسیقی که از غایت فرح خار غم از دل می کند. (فرهنگ جهانگیری). نام نوائی و صوتی است از موسیقی. (آنندراج) (برهان قاطع) (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 373 فرهنگ خطی متعلق بکتاب خانه لغت نامه) :
نوای خار کن از عندلیب نیست عجب
که مدتی سر و کارش نبوده جز با خار.
ظهیر فاریابی (از فرهنگ شعوری) (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خاربن
تصویر خاربن
بوته خار، گیاه پر خار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارکن
تصویر خارکن
کسی که از زمین خار می کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاربن
تصویر خاربن
((بُ))
بوته خار، گیاه خاردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خارکن
تصویر خارکن
((کَ))
کسی که خار را از زمین می کند، آهنگی در موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
تهيّجٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
Prickliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
épineux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
spinosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
колючесть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
Stacheligkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
колючість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
kolczastość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
刺激性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
خاردار پن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
espinosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
কণ্টকাকীর্ণতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
muiba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
dikenlilik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
가시 있음
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
espinhosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
דוֹקְרָנוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
चुभन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
berduri
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
ความมีหนาม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
stekelig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خارزنی
تصویر خارزنی
とげとげしさ
دیکشنری فارسی به ژاپنی