جدول جو
جدول جو

معنی خارزار - جستجوی لغت در جدول جو

خارزار
خارستان، زمینی که در آن بوته های خار بسیار روییده باشد، خارزار، خارسان
تصویری از خارزار
تصویر خارزار
فرهنگ فارسی عمید
خارزار
خلنگ زار، خارستان، خاربیشه، خارستان
متضاد: گلزار، لاله زار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خارخار
تصویر خارخار
حالت خارش بدن، کنایه از دلواپسی و اضطرابی که از تعلق خاطر، تمایل و هوس به چیزی در انسان پیدا می شود، دغدغه، برای مثال از خارخار عشق تو در سینه دارم خارها / هر دم شکفته بر رخم زآن خارها گلزارها (جامی - ۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاربار
تصویر خاربار
تودۀ خاروخس، برای مثال ششم گردد ایمن ز نااستوار / همی پرنیان جوید از خاربار (فردوسی - ۷/۱۹۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارزار
تصویر کارزار
جنگ وجدال، پیکار، نبرد، برای مثال همی تا برآید به تدبیر کار / مدارای دشمن به از کارزار (سعدی۱ - ۷۳)، میدان جنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
دارای خار مثلاً گل خاردار، سیم خاردار، در علم زیست شناسی کرمی کوچک، از آفت های مهم پنبه، با طولی حدود ۱۵ میلی متر، رنگ سبز زیتونی یا قهوه ای، خال های تیره رنگ و برآمدگی های کوتاه به شکل خار که در مصر و هند بسیار پیدا می شود و غوزه و شاخه های جوان پنبه را از بین می برد، کرم خاردار
فرهنگ فارسی عمید
شبیه به خار، (فرهنگ شعوری ج 1 ص 362) :
شده بس خارواری هر مژه از گریۀ حسرت
که شد پای نگه مجروح و می مانده ست در دیده،
ابوالمعانی (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 362)
لغت نامه دهخدا
خارآور، صاحب خار، خارور، شائک، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، مشوّک، (منتهی الارب) (المنجد) (اقرب الموارد)، شائکه، (منتهی الارب)، خارناک، (ناظم الاطباء)، درختان سبزی که خار دارند، جلبه، (منتهی الارب)، سیم خاردار سیمی است که در اطراف آن خارهای آهنی وجود دارد و آن را برای منع دخول در محوطه در پیرامن آن محوطه روی پایه های چوبی یا جز آن نصب می کنند
لغت نامه دهخدا
تصویری از کارزار
تصویر کارزار
میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
صاحب خار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارزار
تصویر کارزار
جنگ، جدال، نبرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خارخار
تصویر خارخار
خارش بدن، دلواپسی، اضطراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارزار
تصویر کارزار
صحنه جنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
شائكٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
Prickly, Thistly, Thorny
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
épineux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
קוצני , קוצני , קוצני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
کانٹے دار , کانٹے دار , کانٹے دار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
কাঁটাযুক্ত , কাঁটাযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
ndefu, wenye miiba, yenye miiba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
dikenli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
가시가 있는 , 가시가 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
とげのある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
stekelig, doorntakig, doornig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
काँटेदार , कांटेदार , कांटेदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
berduri
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
หนาม , เต็มไปด้วยหนาม , มีหนาม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
espinoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
spinoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
带刺的 , 带刺的 , 有刺的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
kolczasty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
колючий , колючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
stachelig, dornenreich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
колючий , колючий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خاردار
تصویر خاردار
espinhoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی