جدول جو
جدول جو

معنی خاراستیز - جستجوی لغت در جدول جو

خاراستیز
سخت، محکم، سخت تر از سنگ خارا، برای مثال ز بس زخم کوپال خاراستیز / زمین را شده استخوان ریزریز (نظامی۵ - ۸۴۱)
تصویری از خاراستیز
تصویر خاراستیز
فرهنگ فارسی عمید
خاراستیز
(فَ زَ دَ / دِ)
زورمند. شجاع. محکم. صلب:
ز بس زخم کوپال خاراستیز
زمین را شده استخوان ریزریز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
خاراستیز
زورمند، شجاع، محکم
تصویری از خاراستیز
تصویر خاراستیز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاراسپید
تصویر خاراسپید
بادآورد، گیاهی خودرو با ساقه های راست و خاردار و گل های بنفش که برگ آن مصرف دارویی دارد، کنگر سفید، خارسپید، سپیدخار، اقتنالوقی، شوکة البیضا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناراستی
تصویر ناراستی
کجی، دغلی، خیانت
فرهنگ فارسی عمید
مکر، حیله، عدم صداقت و راستی، (ناظم الاطباء)، نابکاری، خیانت، نادرستی، دغلی، کژی، تقلب، دغا، دروغ و دروغگوئی:
بکژی و ناراستی کم گرای
جهان از پی راستی شد بپای،
ابوشکور،
دو کار است بیداد و ناراستی
که در کار مرد آورد کاستی،
دقیقی،
ز نادانی و هم ز ناراستی
ز کژی و کمی و از کاستی،
فردوسی،
اگر نه از آن بودی که اول عهد بکردم باشما که شما را حرمت دارم والا شما را بدین ناراستی از من رنج رسیدی، (اسکندرنامه نسخۀ خطی)،
کزین بیش بر دلفریبی مباش
به ناراستی یک رکیبی مباش،
نظامی،
زنی را که جهل است و ناراستی
بلا بر سر خود نه زن خواستی،
سعدی،
وگر نامور شد به ناراستی
دگر راست باور ندارند از او،
سعدی،
بناراستی در چه بینی بهی
که بر غیبتش مرتبت مینهی،
سعدی،
، کجی، راست نبودن، اعوجاج، مستقیم نبودن، ناصافی، ناهمواری، تباهی، نابسامانی، بسامان و مرتب نبودن، روبراه نبودن: عجرفه، شکستگی و ناراستی کار، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
کجی اعوجاج، ناهمواری ناصافی، دروغ کذب، ناحقی بطلان، خیانت دغلی، دارای غش بودن عدم خلوص، نابسامانی بی تربیتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناراستی
تصویر ناراستی
کجی، ناهمواری، دروغ، ناحقی، خیانت، نابسامانی، بی ترتیبی، دارای غش بودن
فرهنگ فارسی معین
اعوجاج، کجی، کژی، معوجی، نادرستی، خیانت، بطلان، کذب
متضاد: راستی، صداقت
فرهنگ واژه مترادف متضاد