جدول جو
جدول جو

معنی خادری - جستجوی لغت در جدول جو

خادری
خودسر، خود رای
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پادری
تصویر پادری
کشیش، عالم روحانی مسیحی، مبلّغ مسیحی. پادریان در زمان های قدیم در ایران تبلیغات بسیار برای مسیحیت کرده اند و کتاب هایی هم در رد اسلام نوشته اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادری
تصویر پادری
پارچه یا فرشی که در میان دربند اتاق بیندازند، سنگی که پای در بگذارند
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
از ایتالیائی پادر (پدر، لقب مذهبی. کشیش). (دزی ج 1 ص 47)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اخدری
تصویر اخدری
گورخر
فرهنگ لغت هوشیار
فرشی که پای در میاندازند، سنگی که پهلوی در میگذارند تا باد در را حرکت ندهد. کشیش و مبلغ مسیحی. در ایران چند پادری مشهورند که کتبی بر رد اسلام نوشته اند و علمای ایران نیز کتبی در رد ایشان تالیف کرده اند از آن جمله میرزا کریم خان و پسر او حاج محمد کریم خان رسایلی در رد پا دریان نوشته اند: (در این اوقات که پادریان عظام فر آنتونی و فر کلیستو و فرجو آن... بدینجا آمده بودند) (نامه شاه عباس کبیر به پاپ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خداری
تصویر خداری
شب تار، ابر سیاه، موی سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده توانایی چیرگی، هریک از پیروان عبد القادر گیلانی، جامه چسبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادری
تصویر نادری
در تازی نیامده کمیابی، وابسته به نادر شاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادری
تصویر پادری
((دُ))
کشیش و مبلغ مسیحی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پادری
تصویر پادری
((دَ))
فرشی که پای در می اندازند، سنگی که پای در می گذارند تا باد در را نبندد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مادری
تصویر مادری
أم
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مادری
تصویر مادری
Maternal, Matronly, Motherly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مادری
تصویر مادری
maternel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مادری
تصویر مادری
материнський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مادری
تصویر مادری
wa kike
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مادری
تصویر مادری
maternal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مادری، دیو، زناشویی
دیکشنری اردو به فارسی
کشیش
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مادری
تصویر مادری
مادری , مادری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مادری
تصویر مادری
มารดา , แม่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مادری
تصویر مادری
אימהי , אם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مادری
تصویر مادری
母性的な , 母親的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مادری
تصویر مادری
母性的 , 母亲般的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مادری
تصویر مادری
모성의 , 어머니 같은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مادری
تصویر مادری
maternelijk, moederlijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مادری
تصویر مادری
annelik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مادری
تصویر مادری
keibuan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مادری
تصویر مادری
মাতৃসুলভ , মাতৃসুলভ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مادری
تصویر مادری
मातृवत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مادری
تصویر مادری
materno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مادری
تصویر مادری
matczyny, macierzyński
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مادری
تصویر مادری
материнский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مادری
تصویر مادری
mütterlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مادری
تصویر مادری
maternal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی