- خاددار
صبور، مقاوم، خوددار
معنی خاددار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارای خار مثلاً گل خاردار، سیم خاردار، در علم زیست شناسی کرمی کوچک، از آفت های مهم پنبه، با طولی حدود ۱۵ میلی متر، رنگ سبز زیتونی یا قهوه ای، خال های تیره رنگ و برآمدگی های کوتاه به شکل خار که در مصر و هند بسیار پیدا می شود و غوزه و شاخه های جوان پنبه را از بین می برد، کرم خاردار
کسی که خود را از انجام کارهای ناپسند نگه می دارد، بردبار، شکیبا، خویشتن دار
(نِ شَ تَ / تِ)
لغت نامه دهخدا
آنکه خال دارد، صاحب خال، مرقش، اشیم، منقط:
ز لعل خالدار گلرخان بیدل مباش ایمن
بلای جان بود با هم چو آمیزد می و افیون،
بیدل (از آنندراج)
ز لعل خالدار گلرخان بیدل مباش ایمن
بلای جان بود با هم چو آمیزد می و افیون،
بیدل (از آنندراج)
قسمی تفنگ درشت و سنگین قدیمی است
کرمی است که در مصر و هندوستان زیاد دیده میشود و یکی از مهمترین آفات پنبه است پروانۀ کرم خاردار طول پرهای بازش 22میلیمتر و طول بدنش تا 9 میلیمتر می رسد رنگ پرهای جلوی آن سبز گلابی رنگ و گاهی زرد و قهوه ای رنگ است و علت سبزی رنگ آن بواسطۀ این است که کرم مزبور در اواخر تابستان و پائیز تولید میشود و پرهای عقبی آن سفید رنگ و حاشیۀ پرهای مزبور تیره رنگ است تخمهای پروانۀ مزبور مدور است و ساختمان مخصوصی دارد، کرمهای خاردار تا 15 میلیمتر طول یافته و رنگ آنها سبز زیتونی و قهوه ای قرمزرنگ است و خالهای تیره رنگی دارد، روی بدن کرم مزبور برآمدگیهای کوتاه ضخیمی (مانند خار) است که شکل مخصوص کرم خاردار نتیجه وجود آنهاست، تبدیل کرم خاردار به شفیره بوسیلۀ پیله های مزبور سفیدو یا قهوه ای رنگ است در ممالک خارجه نه تنها بقوزه های پنبه بلکه بشاخه های جوان آن نیز صدمه میزند، طول مدت زندگانی کرم خاردار از 15 تا 28 روز است و جریان نشو و نمای شفیرۀ آن از 10 الی 25 روز طول می کشد
خارآور، صاحب خار، خارور، شائک، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، مشوّک، (منتهی الارب) (المنجد) (اقرب الموارد)، شائکه، (منتهی الارب)، خارناک، (ناظم الاطباء)، درختان سبزی که خار دارند، جلبه، (منتهی الارب)، سیم خاردار سیمی است که در اطراف آن خارهای آهنی وجود دارد و آن را برای منع دخول در محوطه در پیرامن آن محوطه روی پایه های چوبی یا جز آن نصب می کنند
پرباد و آماس کرده، (برهان)، نفاخ، منفخ، نفخ آور، پرباد، آماس کرده و آماسیده، (ناظم الاطباء)،
- غذاهای باددار، غذا یا داروئی باددار، آنچه تولید نفخ کند: شلغم و چغندر و کلم باد دارند، رجوع به شعوری ج 1 ورق 159 شود،
- غذاهای باددار، غذا یا داروئی باددار، آنچه تولید نفخ کند: شلغم و چغندر و کلم باد دارند، رجوع به شعوری ج 1 ورق 159 شود،
بردبار، شکیبا، کسی که خود را از انجام عمل ناپسند نگه می دارد، خویشتن دار
خودداری، شکیبایی، مقاومت
