- حین
- مرگ، هلاکی وقت، مدت، هنگام وقت، مدت، هنگام
معنی حین - جستجوی لغت در جدول جو
- حین
- هلاک، مرگ، بلا، محنت
- حین
- وقت، مدت، هنگام، روزگار
- حین ((حَ))
- هلاک، مرگ، محنت
- حین
- هنگام، وقت، جمع احیان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیوسیدن (انتظار کشیدن) چشمداشت
آسیاب شده آرد آرد رقیق، گندم آس شده
آرد، گردی که از کوبیدن یا آسیا کردن غلات یا حبوبات به دست آید مثلاً آرد گندم، آرد جو، آرد برنج، آرد نخود
زمان آفریدن (خلق) : (و آن آنست که ایدون گوییم که حین الابداع بوده است که هر نوعی را که پدید آمدن بود)
افسوس
دشتان
آزرم، شرم
اندوه
میان
وسط، میان
وام، قرض مذهب، کیش، آیین، طاعت و نام فرشته ای که به محافظت قلم مامور است
بدهی
فلزیست که در طبیعت غالبا بشکل اکسید یا کربناتیا سولفور دو فر وجود دارد. آنها را در کوره میگدازند و از آنها آهن خالص بدست میاورند و آن جسمی است سخت و محکم وزن مخصوص آن 8، 7 و در 1530 درجه حرارت گداخته میشود. اهن در هر جا وجود دارد و یکی از مفیدترین عناصر است و با زغال اساس صنعت را تشکیل میدهد یا آهن پولاد. آهن نر ذکر مقابل نرم آهن. یا آهن تر. آهن جوهر دار آهن سبز. یا آهن چکش خور. آهنی که بوسیله چکش قابلیت کشش و تشکیل باشکال مختلف را داشته باشد، یا آهن نر. پولاد روهینا مقابل نرم آهن. یا آهن افسرده کوفتن، کاری بیهوده کردن آهن سرد کوفتن، یا آهن سرد کوفتن، یا مثل دیو از آهن گریختن، سخت از چیزی دوری جستن، یا عصر (دورهء) آهن سومین دوره زندگی صنعتی انسان از لحاظ تقسیمات دیرین شناسی. اکنون نیز انسان در همین دوره زیست میکند آخرین بخش از دوره فلزات. این دوره از زمان پیدایش آهن (یعنی تقریبا 900 ق. م) آغاز میگردد عصر حدید، شمشیر، مطلق سلاح آهنین از درع و جوشن و خود ورانین و جز آنها، زنجیر. رسم روش ادب، معمول متداول مرسوم، شیوه آهنگ، صفت کردار مانند: بهشت آیین جنت آیین، اندازه حد عدد شمار، قاعده قانون نظم، سامان اسباب، طبیعت نهاد فطرت، آذین شهر آرای جشن، زیب زینت، فر شکوه، شرع شریعت کیش: آیین اسلام، تشریفات اتیکت یا به آیین. چنانکه مرسوم است طبق معمول، چنانکه باید چنانکه ضروری است، زیبا جمیل. یا بر آیین. مثل مانند
پارسی تازی گشته ریم چرک، زنگ انگلیسی شاهی، چیرگی، گردش فرمانروایی چرک ریم، زنگ، (تصوف) حجابی است به دل که کشف آن جز بایمان نبود و آن حجاب کفر و ضلالت است (کشف المحجوب 506)، غالب شدن گناه بر دل
آنچه از چرم سازند و بر پشت اسب نهند و بهنگام سواری روی آن نشینند
انجیر، وسوره نود و پنجمین از قرآن کریم
کجی خمیدگی خماندن، باز گرداندن
مانند، قرین، همتا
فروشگاه میفروشی
بیماری تشنگی، علت استسقاء
اندوهگین، غمناک، افسرده، مهموم، مغموم
اندوه، غم، غمگینی
صاحب جمال و نیکو، خوب (نام امام سوم شیعیان)
نیکوئی، بهجت، خوبی، جمال، بها، خوبروئی، زیبائی