- حیدر (پسرانه)
- شیر، لقب علی (ع)
معنی حیدر - جستجوی لغت در جدول جو
- حیدر
- شیر، اسد
- حیدر
- شیر، پستاندار گوشت خوار و درنده، از خانوادۀ گربه سانان و به رنگ زرد که نر آن در اطراف گردن یال دارد
- حیدر ((حِ دَ))
- شیر، لقب علی بن ابی طالب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به حیدر (قطب الدین) پیرو طریقت حیدری مقابل نعمتی
مقابل نعمتی، هر یک از پیروان قطب الدین حیدر، عارف ایرانی (۵۰۸ ی ۶۱۵ قمری)، مربوط به حیدر (لقب علی بن ابی طالب)، کنایه از شیعه مثلاً مذهب حیدری
الان
خرمن خرمنگاه خرمن (جو گندم)، خرمنگاه، جمع بیادر
شیر از جانوران، خپله، خوشگل، کوه بلند، رسن استوار
اکنون، اینک
خوار، بد گهر
پیشوا، سردسته، رئیس حزب
اینجا، در اینجا
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، فعلاً، حالیا، اینک، ایمه، الحال، همیدون، حالا، الآن، بالفعل، عجالتاً، ایدون، نون، فی الحال، کنون، همینک
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، فعلاً، حالیا، اینک، ایمه، الحال، همیدون، حالا، الآن، بالفعل، عجالتاً، ایدون، نون، فی الحال، کنون، همینک
کلمه انگلیسی بمعنی رهبر، قائد، پیشوا
جانوری از نوع پلیپ، ساکن آب های شیرین با بدنی استوانه ای شکل و باریک و دارای چندین شاخک در یک طرف خود
فربه و ستبطر شدن، درشت و گرد اندام گردیدن
بستان، پسته، سرگشتگی
مشاجره خونین و طولانی و معمولاً بی هدف