جدول جو
جدول جو

معنی حندر

حندر
(حُ دُ)
سیاهی چشم. (مهذب الاسماء). سیاهی دیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، حنادر. (منتهی الارب) (آنندراج). و در آن هشت لغت دیگر آمده: حندور. حندوره. حندوره. حندوره. حندیر. حندره. حندور. حندیره، هو علی حندر عینه و حندره عینه، او گرانست بروی چنانکه از کینه بسوی او دیدن نتواند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا