جدول جو
جدول جو

معنی حیثیت - جستجوی لغت در جدول جو

حیثیت
اعتبار، آبرو، خوش نامی، وضع، حالت، جهت
تصویری از حیثیت
تصویر حیثیت
فرهنگ فارسی عمید
حیثیت
(گِ رِ تَ)
وضع. اسلوب. (آنندراج). نظر. لحاظ. اعتبار: و شوکت و صولت مائی و منی بحیثیتی میراند که... (ترجمه محاسن اصفهان).... تا به حیثیتی که چون بجوار ایزدی واصل شد... (تاریخ قم)
لغت نامه دهخدا
حیثیت
نظر، اسلوب، لحاظ
تصویری از حیثیت
تصویر حیثیت
فرهنگ لغت هوشیار
حیثیت
((حِ یَّ))
اعتبار، آبرو، جمع حیثیات
تصویری از حیثیت
تصویر حیثیت
فرهنگ فارسی معین
حیثیت
آبرو
تصویری از حیثیت
تصویر حیثیت
فرهنگ واژه فارسی سره
حیثیت
آبرو، اعتبار، پرستیژ، ارزش، عرض، وجهه، اسلوب، وضع، حال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حیثیت
وضعیت
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ / حِ ثی)
جمع واژۀ حیثیت: لولا الحیثیات لبطلت الحکمه. رجوع به حیثیت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از با حیثیت
تصویر با حیثیت
آبرو دار آبرومند با آبرو با اعتبار با شخصیت محترم مقابل بی حیثیت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع حیثیت. یا دلیل (برهان) حیثیات. دلیلی است بمنظور ابطال تسلسل: هر گاه دو حیثیت غیر متناهی مترتب موجود باشند (یعنی حیثیات علل و معلول) چنانکه هر یک از جهتی علت و از جهتی دیگر معلول باشد (علت لاحق و معلول سابق خود) و دو حیثیت که یکی حیثیت معلول بودنست موجود باشد میان هر حیثیت و حیثیت دیگر از آن سلسله متناهی خواهد بود و بنابراین همه آن سلسله متناهی است، جمع حیثیت، آبروها، ارزش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باحیثیت
تصویر باحیثیت
((حِ یَ))
باآبرو، محترم، باشخصیت، مقابل بی حیثیت
فرهنگ فارسی معین
آبرودار، آبرومند، باآبرو، باشخصیت، محترم، معتبر
متضاد: بی اعتبار، بی حیثیت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مشروعیت قانون، وضعیت قانون اساسی
دیکشنری اردو به فارسی
قضاوت، وضعیت قاضی
دیکشنری اردو به فارسی
برون زا، وضعیت خارجی
دیکشنری اردو به فارسی
ارزشمندی، مقام ارزشمند بودن
دیکشنری اردو به فارسی
قانونی بودن، وضعیت حقوقی، مشروعیت، قانونیّت
دیکشنری اردو به فارسی
طبیعت زدایی، محرومیت از وضعیت طبیعی
دیکشنری اردو به فارسی