نگاه داشتن. حیاطه. (صراح). نگهبانی. (غیاث). پاس داشتن: و او را در کنف رعایت و حیاطت خویش میداشت. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به حیاطه شود
نگاه داشتن. حیاطه. (صراح). نگهبانی. (غیاث). پاس داشتن: و او را در کنف رعایت و حیاطت خویش میداشت. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به حیاطه شود