رشته ای که میان هر دو تنگ شتر بندند تا تنگی که جانب ران میباشد بر غلاف نرۀ شتر نیفتد، (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، دو بازوی چیزی، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، مقابل، (منتهی الارب)، رویاروی چیزی، (آنندراج) : قعد حیاله و بحیاله،نشست مقابل وی، (منتهی الارب)، مقابل و روبروی هر چیز، (ناظم الاطباء)، آبستن نشدن ناقه بعد از گشن دادن، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، و کذلک النخل، (منتهی الارب)، بار دادن خرما در یک سال و بار ندادن در سال دیگر، (اقرب الموارد)، رجوع به حوول و حول شود، جمع واژۀ حائل، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، رجوع به حائل شود
رشته ای که میان هر دو تنگ شتر بندند تا تنگی که جانب ران میباشد بر غلاف نرۀ شتر نیفتد، (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، دو بازوی چیزی، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، مقابل، (منتهی الارب)، رویاروی چیزی، (آنندراج) : قعد حیاله و بحیاله،نشست مقابل وی، (منتهی الارب)، مقابل و روبروی هر چیز، (ناظم الاطباء)، آبستن نشدن ناقه بعد از گشن دادن، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، و کذلک النخل، (منتهی الارب)، بار دادن خرما در یک سال و بار ندادن در سال دیگر، (اقرب الموارد)، رجوع به حوول و حول شود، جَمعِ واژۀ حائل، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، رجوع به حائل شود
زند آور شایست (سد در) روا دوخگیا، تخت روان گشاینده کار گشای بسیار گشاینده (گره مشکل) یا حلال مشکلات. آنکه مشکلات مردم را رفع کند کسی که امور سخت را حل کند، خدای تعالی، پول. طیب، مباح، جایز
زند آور شایست (سد در) روا دوخگیا، تخت روان گشاینده کار گشای بسیار گشاینده (گره مشکل) یا حلال مشکلات. آنکه مشکلات مردم را رفع کند کسی که امور سخت را حل کند، خدای تعالی، پول. طیب، مباح، جایز