جدول جو
جدول جو

معنی حیال

حیال
حائل ها، رشته ای که میان دو تنگ شتر می بندند، جمع واژۀ حائل
تصویری از حیال
تصویر حیال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حیال

حیال

حیال
رشته ای که میان هر دو تنگ شتر بندند تا تنگی که جانب ران میباشد بر غلاف نرۀ شتر نیفتد، (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، دو بازوی چیزی، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، مقابل، (منتهی الارب)، رویاروی چیزی، (آنندراج) : قعد حیاله و بحیاله،نشست مقابل وی، (منتهی الارب)، مقابل و روبروی هر چیز، (ناظم الاطباء)،
آبستن نشدن ناقه بعد از گشن دادن، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، و کذلک النخل، (منتهی الارب)، بار دادن خرما در یک سال و بار ندادن در سال دیگر، (اقرب الموارد)، رجوع به حوول و حول شود،
جَمعِ واژۀ حائل، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، رجوع به حائل شود
لغت نامه دهخدا

ریال

ریال
یکنوع پول مسکوک که سابقا در ایران رواج داشته و معادل با یک قران و پنجشاهی بوده است
فرهنگ لغت هوشیار