- حیازت
- جمع کردن
معنی حیازت - جستجوی لغت در جدول جو
- حیازت
- فراهم کردن و به دست آوردن، گرد آوردن، جمع کردن
- حیازت ((حَ زَ))
- رجوع کردن، به دست آوردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بافتن، بافندگی جولاهی
حفظ کردن، نگاهداری
جمع حیازت. گردآوردنها جمع آوریها، مراتع اختصاصی که در بعضی نواحی (مانند کرج و نهاوند) بچراندن گله های خلیفه اختصاص داشت، جمع حیازه، گرد آمده ها، به دست آمده ها
حفظ کردن، نگه داری کردن، تعهد کردن، پاسداری، نگه داری
بافتن، بافندگی
زندگی
عمر، زیست، زندگانی
زیستن، زنده بودن، مقابل ممات، زندگی
حیه ها، زنده ها، مارها، افعی ها، جمع واژۀ حیه
به دست آمدن، گرد آمدن، فراهم شدن، دارندگی