جدول جو
جدول جو

معنی حکم - جستجوی لغت در جدول جو

حکم
کسی که برای حل مشکل یا رفع دعوا انتخاب می شود، داور
تصویری از حکم
تصویر حکم
فرهنگ فارسی عمید
حکم
حکمت ها، فلسفه ها، دلایل، نصیحتها، جمع واژۀ حکمت
تصویری از حکم
تصویر حکم
فرهنگ فارسی عمید
حکم
فرمان، امر، در علم حقوق رای صادر شده از سوی دادگاه یا قاضی مثلاً حکم اعدام، نوعی بازی ورق، در ریاضیات نتیجۀ حاصل از یک فرض، قضا، سرنوشت، حکمیت، حکومت، اطاعت، تبعیت
حکم غیابی: در علم حقوق حکمی که دادگاه دربارۀ کسی که در جلسۀ دادرسی حاضر نشده صادر می کند
تصویری از حکم
تصویر حکم
فرهنگ فارسی عمید
حکم
(حَ کَ)
روستایی است به یمن. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
حکم
(حَ کَ)
نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
حکم
(حَ کَ)
داور. حکم کننده. (منتهی الارب). حاکم. قاضی. داوری کننده:
مر او را گزید احکم الحاکمین
بحجت میان خلائق حکم.
ناصرخسرو.
جز حق حکمی که حکم را شاید نیست
هستی که ز حکم او برون آید نیست.
خواجه نصیر.
زین امیران ملاحت که تو بینی بر خلق
بشکایت نتوان رفت که اینان حکمند.
سعدی.
، میانجی. (دهار) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) ، مرد کلانسال، ممیز. (منتهی الارب). تمییزکننده نیک را از بعد. (غیاث) ، منصف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حکم
(حِ کَ)
جمع واژۀ حکمت. (دهار) :
کف کافیش بحری از جود است
طبع صافیش گنجی از حکم است.
معزی.
این کتاب کلیله و دمنه فراهم آورده حکماءو براهمه هند است در انواع مواعظ و ابواب حکم و امثال. (کلیله و دمنه). و آن حکم و مواعظ مهجور مانده بود. (کلیله و دمنه).
محاربت نتوان کرد باقضا به حکم
مقاومت نتوان کرد با قدر به حیل.
عبدالواسع جبلی.
از نخب ادب و غرر درر و لطائف نکت و بذله های مستحسن و حکم مستبدع... فضیلتی کافی وافر حاصل کرده. (ترجمه تاریخ یمینی ص 25)
لغت نامه دهخدا
حکم
لگام در دهن اسب کردن حکومت، امر کردن و فرمان دادن، حکم کردن حکومت، امر کردن و فرمان دادن، حکم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
حکم
((حَ کَ))
داور
تصویری از حکم
تصویر حکم
فرهنگ فارسی معین
حکم
((حِ کَ))
ج. حکمت، اندرزها، پندها
تصویری از حکم
تصویر حکم
فرهنگ فارسی معین
حکم
((حُ))
امر، فرمایش، داوری، قضاوت، منشور، فرمان
تصویری از حکم
تصویر حکم
فرهنگ فارسی معین
حکم
دستور، روش، فرمان، گزاره، دستورنامه، فرمایش، فرداد
تصویری از حکم
تصویر حکم
فرهنگ واژه فارسی سره
حکم
الحكم
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به عربی
حکم
Injunction, Ordinance, Verdict, Judgment
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حکم
injonction, jugement, ordonnance, verdict
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حکم
명령 , 판단 , 법령 , 판결
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به کره ای
حکم
предписание , приговор , суждение , постановление , вердикт
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به روسی
حکم
Verfügung, Urteil, Verordnung
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به آلمانی
حکم
فرمان، سفارش دهید، حکم
دیکشنری اردو به فارسی
حکم
حکم , فیصلہ
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به اردو
حکم
আদেশ , রায় , রায় , অধ্যাদেশ , রায়
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به بنگالی
حکم
amri, hukumu
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حکم
emir, yargı, düzenleme, karar
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
حکم
nakaz, wyrok, rozporządzenie, werdykt
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به لهستانی
حکم
禁令 , 判决 , 法令
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به چینی
حکم
צו , שיפוט , פסק דין , צַו , פְּסַק דִּין
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به عبری
حکم
आदेश , निर्णय , अध्यादेश
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به هندی
حکم
perintah, keputusan, peraturan, putusan
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حکم
คำสั่ง , การตัดสิน , การตัดสิน , กฎหมาย , คำพิพากษา
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به تایلندی
حکم
bevel, oordeel, verordening, vonnis
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به هلندی
حکم
припис , вирок , судження , постанова
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حکم
interdicto, juicio, ordenanza, veredicto
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حکم
ingiunzione, giudizio, ordinanza, verdetto
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حکم
injunção, julgamento, ordenança, veredicto
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حکم
命令 , 判決 , 判断 , 法令
تصویری از حکم
تصویر حکم
دیکشنری فارسی به ژاپنی